به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است
دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
به دیدارم بیا
نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی ها که با آن رقص غوغایی
نمی خواهم بفهمانند بیدارند
-اخوان ثالث-
- InscritOctober 15, 2018
Inscrivez-vous pour rejoindre la plus grande communauté de conteurs
ou
Histoire par nisuow.
- 1 Histoire Publiée

Harry shoes (f.f by:nisuow)
7
3
1
{ Till a' the seas gang dry, my dear,
And the rocks melt wi' the sun;
I will love thee still, my dear,
While...
7 Listes de Lectures
- Liste de Lectures
- 9 Histoires
- Liste de Lectures
- 11 Histoires