مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
های حالت چطوره ؟
امیدوارم عالی باشی
چشم های تو،
زیباترین چشم هایی است
که آدم میتواند ببیند
و نگاهت همه ی آفتاب های یک کهکشان است؛
سپیده دم همه ستاره هاست.
لبان تو،آیینه ای است که از ظرافت روحت حرف میزند
و روحت روح وقار و متانت است.
احمد شاملو
امیدوارم این پیام برای حتی یک ثانیه حس خوبی بهت بده ❤️
لبهات خندون و دلت شاد 3>
برایت آرزوهای ساده میکنم:
آرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببینی و صبح ها سر حوصله ملافه های سفید را مرتب کنی، پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را مینوشی آفتاب روی گونهات بنشیند. آرزو می کنم به کسی که دوستش داری بگویی دوستت دارم، اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی. آرزو می کنم کتاب های خوب بخوانی، آهنگ های خوب گوش کنی، عطر های خوب ببویی، با آدم های خوب حرف بزنی و فراموش نکنی که هیچ وقت دیر نیست بودن چیزی که دوست داری باشی!
نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
منم خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
چراغ نه ! که به گشتن هم احتیاج نداشت
❤️❤️
فراموش نکن که تو قرار نیست همیشه حالت خوب باشد،
قرار نیست همیشه بار مشکلات عظیمی را به دوش بکشی و وانمود کنی خسته نیستی.
قرار نیست بیحوصلهترین باشی و اعتراف نکنی، مجال نخواهی و در نهایتِ خستگی، در موقعیتهای ملالآور بمانی و اعتراض نکنی.
قرار نیست در دل مشکلات باشی و وانمود کنی همه چیز خوب است.
قرار نیست لبخندهای مصنوعی بزنی و واکنشهای مصنوعی داشتهباشی و خشم و اندوهت را به تعویق بیندازی.
اشکالی ندارد که خستهای، که غمگینی، که متنفری، که خشمگینی، که کم آوردهای، که احساس خوبی نداری.
اشکالی ندارد که مثل همیشه نیستی و لزومی ندارد روی احساسات حقیقیات سرپوش بگذاری و به چیزی که نیستی وانمود کنی.
قرار نیست اندوهت را به موقع ابراز نکنی و از درون آسیب ببینی و بشکنی و همچنان لبخند بزنی.
قرار نیست اگر حالت خوب نیست، اگر غمگینی، اگر شرایط روحی مساعدی نداری، احساس شرم کنی.
همانقدر که جسم آسیب میبیند، روان هم در معرض آسیب هست، با این تفاوت که نمیشود به نقطهای اشاره کرد و حجم درد و آسیب را نشان داد و مهلت خواست.
نمیشود زخم روان را پانسمان کرد تا ببینند و مراعات کنند و نزدیک نشوند و شکستگی و آسیب را از آن چیزی که هست بزرگتر نکنند. نمیشود فهماند که حجم جراحت چقدر هست و الان در چه مرحلهایست و چقدر مانده تا بهبود.
دیشب تو تلویزیون روانشناسه میگفت هر روز الکی ده دقیقه بخندید حالتون خوب میشه،
الان داشتم الکی یکم واسه تست میخندیدم مادرم منو دید، نیم ساعته زیر لب یسری دعا زمزمه میکنه فوت میکنه سمتم
روز خوبی داشته باشی ^^