Sign up to join the largest storytelling community
or
Stories by ~sharlot~
Survivor
زمزمه ی متأثر مردم همه جا پیچیده بود.
نمیشد توی بازار قدم زد و چیزی راجع به نوه ی بزرگ لرد نشنید!
نمی شد لبخ...
⊹⊱Black or pink?!
🌺روز اول که پا به اتاق گذاشت و حجم پوستر های چسبیده به دیوار رو دید متوجه شد که قرار نیست اسون باشه...
هم ا...
