Mahizard
سلام عزیزم خوشحال میشم یه نگاهی به داستانم بندازی. کاپل: بکهان
https://www.wattpad.com/story/371696456?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Mahizard
OHOHMYMYMYMY
سالهای سال دو امپراطوری به نام والیا و آرکادیا در همسایگی هم وجود داشتن اما مردم والیا از وجود امپراطوری دیگه کاملا بیخبر بودند. چون آرکادیا توسط جادوی سیاه از دید انسانها مخفی شده بود. تا بالاخره روزی با وارد شدن زنی شجاع از امپراطوری والیا به آرکادیا راز جاودانگی آنها فاش شد و جنگی بزرگ سر گرفت! اما آیا این جنگ بیهوده نبود؟ آیا جاودانهها همیشه برنده نمیشدند؟ شاهزاده جونگین داشت چیزی رو از مردم پنهان میکرد، اون هم اینکه جاودانگی ساکنین آرکادیا در خطر بود و شاهزاده مجبور بود با والیا متحد بشه تا این جنگ رو هر چی سریعتر تموم کنه، قبل از اینکه ارکادیا و والیا هردوشون به تاریخ بپیوندن.
کاپلهای اصلی:کایسو، چانبک، هونهو
کاپل فرعی:سکای
https://www.wattpad.com/story/367951334?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ArxshxStylinson
AyterZone
سلام جانآ
معذرت میخوام که مسیج بوردت رو بیاجازه شلوغ میکنم اما اگر از خوندن داستانی با ژانر امگاورس لذت میبری خوشحال میشم به قصه کده کوچیک من سر بزنی و من میزبانت باشم
https://www.wattpad.com/story/363009465?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=AyterZone
CallHimKris
دنیا به دو نیمهی تاریک و روشن تقسیم شده و شیطان داره به زمین برمیگرده تا نیمهی روشن دنیا رو برای همیشه از بین ببره. پیشگوییای وجود داره که میگه آخرین شاگرد محافظ "دو کیونگسو" میتونه نسل بشر رو از این سرنوشت شوم نجات بده، اما چی میشه اگه دنیای تاریک تصمیم بگیره پیشگویی رو عوض کنه؟ چه اتفاقی میافته اگر مردم تاریک عزیزانی از دنیای روشن داشته باشن؟
https://www.wattpad.com/story/248861583?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ArxshxStylinson
iiranagh
سلام، امیدوارم روز خوبی رو گذرونده باشی
خیلی عذر میخوام بدون اجازه اینجا پیام میذارم
این داستان جدید منه که به حمایت و نظر قشنگت احتیاج داره، ممنون میشم ببینیش و اگه پسندیدی و قابل دونستی عشقتو بهش نشون بدی ♥︎
https://www.wattpad.com/story/355565392?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=iiranagh&wp_originator=YGp7AmoB5NjshQgMs43AQ3TNTGshm921c%2B2MY8%2Fc%2BSpMhKdvEps3WPtTjZVi8buSaYo453FH1n%2BmDoW2XgrMFc1EDobSmOoGxYUB0zimw8qIQbfqNhWnZM6mFtGBpJS
Dowsable
نی نی توعم رفتی؟
vkook__chanbaek
هی بیب خوشحال میشم به این فیک سر بزنی و نظرتو بگی :))))
https://www.wattpad.com/story/318608238?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=girl_aarmy&wp_originator=r6PisLCSbHS%2FifcyMdWDoTU%2Bw7rnlXkIJMfyH82GpOw1aapDI%2FmIyLNC5fYeY%2Bekf3W0ADyreYzhKpzXG8Yk11OWv%2FzeFCxGYn3JRtey0ECI%2FzspLTICxcHOOh6EuvOx
arsn_nus
های بیب
داشتم فیکشن survivor رو میخوندم و ناگهان یه صحنه تو ذهنم جرقه زد..از کایی که بعد اون شکنجه ها توسط سهون از دست کلیسا نجات پیدا کرده و حالا همه چی رو میدونه از جمله قصد اولیه سهون از نزدیک شدن بهش...دلم میخواست باهات به اشتراک بزارمش
........
_کای...عزیزم...عزیزم...ببخشید...نمیخواستم داد بزنم...یه لحظه فقط..یه لحظه منو نگاه کن...
+به من نگو عزیزم....تو از من استفاده کرده...کارت که تموم شد مثل یه آشغال انداختیم دور...آدم اینکارو با عزیزش نمیکنه..اگه عزیزت بودم اینجوری باهام بازی نمیکردی
_نه، اینجوری نیس، من دوست دارم، خیلی دوست دارم..من فقط...من مجبور بودم منو ببخش کای من، من واقعا متاسفم...کای اینکارو با من نکن، ببین...هر..هرکاری بگی میکنم، هرچی بخوای هرچی بگی، اصلا...میدونم تقصیر من بود، من..من واقعا متاسفم باور کن خودمم زجر کشیدم، نمیگم اندازه ی تو میدونم اصلا قابل مقایسه نیس ولی...ولی قسم میخورم منم زنده نبودم کای،،منم داشتم میمردم منتها نه از شکنجه..از دوری تو..من نمیدونستم کای به هرچی میپرستی قسم میخورم نمیدونستم چی داره سرت میاد وگرنه جونمو میدادم که یه لحظه هم کارایی که باهات کردنو تجربه نکنی...کای عزیزم من عاشقتم...دوست دارم...جونمو برات میدم هرچی ازم بخوای قبول میکنم فقط...تو فقط اون خنجرو بیار پایین..
+دیگه دیره سهون...
_نه...نه دیر نیس لعنتی...این کارو با من نکن...منو نکش کای...منو اینجوری عذاب نده...بیا هرچهقدر دلت میخواد اون خنجرو فرو کن تو بدنم ولی از گردنت بیارش کنار کای التماست میکنم
+خداحافظ سهون...با اینکه همه چیمو ازم گرفتی اما، من دوست داشتم...
_نههههههههههه
Rosa_ssni
@arsn_nus قشنگ بود...فقط کاش کای نمیره ولی یه چیزی بگم.....من خیلی زورم میاد اگه کای لرد نشه :(((((( بچم هم باهوشه هم پشتکار داره تازه تا قبل اینکه بفهمه گیه اعتماد به نفس خوبی هم داشت،،،واسه مردمش هم خیلی دلسوزه....کای باید لد بشه اقاااااااااا
•
Reply
arsn_nus
@sharlot__20 کاش برام ارسال میکردی به خصوص که تو پی وی هم میشد ... به هرحال،،،راستش با سهون فیکت مشکلی ندارم و اینکه نه، یه زندگی پر درد براش نمیخوام، اما فقط تا وقتی باعث و بانی اشکای کای نباشه... امیدوارم احساس سهون هم به کای یه چیزی تو مایه های همینی باشه که گفتی،،،و صد البته که منظورم احساس خودش و از ته قلبشه،،نه میل گرگش به کای .♡
•
Reply
Firooze2002
امیدوارم یه فیکشن دارک با تم کلاسیک ازچانبک رو بخونی:)
خوندن با چشمها رایگانه**
https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=srXwHO%2F9JGF%2BWVRbhDWfscmkMlOgSymjQb2LjeNtOA4GanM7qUh2cyaHndsUc7wsswvJdfQjS6ZcfqPs0vdgfalg28ZyXjqnH8tQFw36nYmeJ9XTS4AHNLoJNgcJGPbJ