miss_m_2818

آن که رخسارِ تو را رنگِ گل و نسرین داد
          
          صبر و آرام توانَد به منِ مسکین داد
          
          وان که گیسویِ تو را رسمِ تَطاول آموخت
          
          هم تواند کَرَمَش دادِ منِ غمگین داد
          
          من همان روز ز فرهاد طمع بُبریدم
          
          که عنانِ دلِ شیدا به لبِ شیرین داد
          
          گنجِ زر گر نَبُوَد، کُنجِ قناعت باقیست
          
          آن که آن داد به شاهان، به گدایان این داد
          
          خوش عروسیست جهان از رهِ صورت لیکن
          
          هر که پیوست بدو، عمرِ خودش کاوین داد
          
          بعد از این دستِ من و دامنِ سرو و لبِ جوی
          
          خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
          
          
          عیدتون مبارک باشه 
          بهترین هارو براتون آرزو میکنم در کنار خانواده 

miss_m_2818

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
          
          که در دستت بجز ساغر نباشد 
          
          زمان خوشدلی دریاب و در یاب
          
          که دایم در صدف گوهر نباشد 
          
          
          سال نو مبارک شما و خانواده ارجمندتان

miss_m_2818

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
          
          تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
          
          واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
          
          طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
          
          های حالت چطوره ؟
          امیدوارم عالی باشی

meli_notes

Sonyiasbackup

یه اثر از دو طریق خیلی دیده میشه
          • یا بر اساس کلیشه ها باشه
          • یا صددرصد بر خلاف کلیشه ها باشه
          سلام دوست عزیز♥️
          خوشبختانه اینجا داستانی هست که کاملا از کلیشه پرهیز کرده و باعث میشه عاشقش بشی
          مزاحمت شدم تا بهت بگم یه داستان فوق العاده رو داری از دست میدی✨
          به قول خودم جنایی-رمانتیک خونی داستان متفاوتی که میدونم عاشقش میشی
          بوی الکل و رد خون در اختیار شماست
          https://www.wattpad.com/story/283773953

sunshine_k2894

سلام لاو.
          اميدوارم حالت خوب باشه.
          اين اولين بوك منه،وانشات وزيامه.خيلى خوشحال ميشم اگه دوست داشتى بهش سر بزنى ونظرتو بهم بگى.
          همراه با كلى عشق:>
          https://www.wattpad.com/story/302523942?utm_source=ios&utm_medium=whatsapp&utm_content=share_writing&wp_page=create_story_details&wp_uname=sunshine_k2894&wp_originator=6Ad9jd%2BMfxrB1e7l%2BKoz%2FYiGsN%2FnjCsZPhh%2BS18UWpi%2BGBJ%2FD30DxFAK6dx3mTVGYQqJ8QyCRgTXSn4bqe2mUZELo%2Fe%2FwqT%2FQzBTi5a0gbpXGGhsbwHtWGUpWsqhJESv

setayesh_gh

هی بیب
           امیدوارم که حالت خوب باشه 
          
          اگه از ریدرای ساکر فور پین هستی، نویسنده اش برگشته و حالا داره تو این اکانت بوک رو از اول پاب میکنه چون بوک قبلی پرید:(
          اگه دوسش داشتی میتونی ازینجا دوباره بخونیششش❤
          
          https://www.wattpad.com/story/300571933?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=maybeeeWishIdk&wp_originator=8bj6FBZ9l7sFHjDJTIi8e3AxfPzCxbqTmxMA%2By7bg2qttKiMaM9W0nLlP0s7KUbbD1tQwUEaK5kbak4r8jlea34bm%2BqWCTdyNZY6atjPoa61HDTmMviDSfl%2FNxVRjqKT

ChibeniTP

✨ ایوان تهی است، و باغ از یاد مسافر سرشار .
          در دره آفتاب ،سربرگرفته‌ای :
          کنار بالش تو ، بید سایه فکن از پا درآمده است .
          دوری ، تو از آن سوی شقایق دوری.
           در خیرگی بوته ها،  کو سایه لبخندی که گذر کند ‌.
          از شکاف اندیشه ، کو نسیمی که درون آید.
           سنگریزه رود، بر گونه تو می لغزد.
           شبنم جنگل دور ، سیمای تو را می رباید.
           ترا از تو ربوده‌اند، و این تنهایی ژرف است .
          می گریی،و در بیراهه زمزمه ای سرگردان می شوی.
          
          [در سفر آن سوها، سهراب سپهری]