قم بالتسجيل كي تنضم إلى أكبر مجتمع لرواية القصص
أو
من: درحالی که دارم از خنده ریسه میرممامانم کخ مشکوک نگاه میکنه: خل شدی بچه؟ من: یه خط دیگه میخونم و از خنده کف و خون قاطی میکنم و مامانم همچنان مشکوک نگاه میکنه!اشکامو پاک میکنم و با صدای نازک میگ...عرض جميع المحادثات