در حال فنگرلی کردن برای همه چیز~~~
با عسگر پشت میز نشستیم یا نقاشی میکشیم یا داستان مینویسیم گاهی اوقاتم یا گیم میزنیم یا خودمونو تو سریال و فیلم و انیمه و... خفه میکنیم
حالا اصن عسگر کیه؟ نترسید بابا عروسک هشت پامه. رفیق شفیقمه.
خلاصه که خوشحال میشم داستانامونو بخونید
ماچ عسگر به کلتون
- با عسگر نشسته در پشت لبتاب
- Telah menyertaiAugust 21, 2020
Daftar untuk menyertai komuniti bercerita terbesar
atau

اهم درباره ی هانا پرسیده بودیدتا اخر امروز به کاراش میرسمچیزی برای گفتن نیست فقط بدونید یه نویسنده اینجا هست که نشسته کل داستانشو ویرایش کرده و قراره یه نسخه ی خیلی قویتر از هانا رو بخونیدسو فعلان...Lihat semua Perbualan
Cerita oleh violet misteria
- 2 Cerita Diterbitkan

Hana 花
972
37
4
خسته بودن فقط جسمی نیست .
بعضی اوقات روحت خسته میشه .
بعضی اوقات دلت میخواد خاموشش کنی .
خاموشش کنی و تا چن...

قبول کردن چیزی که سخته
357
74
14
-completed- تمام شده
نوع این داستان یجورایی رول پلی ماننده ^^
دختری که به خاطر ذات و درونش از سرنوشتش فاصله گ...
2 Senarai Bacaan
- Senarai bacaan
- 8 Cerita
- Senarai bacaan
- 5 Cerita