گایز من نویسنده فیکم یکتام و شاید باورتون نشه ولی بعد از اینکه این پارتو اپ کردم اکانته واتپدم پرید و من بگایی های زیادی داشتم کلی ایمیل زدم به واتپد که اکو برگردونن ولی میگفتن این اکانته تو نیست نمیشه چون رمزشو یادم رفته بود به همین راحتی بنابراین تصمیم گرفتم این فیکشنو تو اک جدیدم اپ کنم خوشحال میشم هر کی خواست بیاد اونور فالوم کنه چون میخوام اپ رو شروع کنم
گایز من نویسنده فیکم یکتام و شاید باورتون نشه ولی بعد از اینکه این پارتو اپ کردم اکانته واتپدم پرید و من بگایی های زیادی داشتم کلی ایمیل زدم به واتپد که اکو برگردونن ولی میگفتن این اکانته تو نیست نمیشه چون رمزشو یادم رفته بود به همین راحتی بنابراین تصمیم گرفتم این فیکشنو تو اک جدیدم اپ کنم خوشحال میشم هر کی خواست بیاد اونور فالوم کنه چون میخوام اپ رو شروع کنم
گایز من نویسنده فیکم یکتام و شاید باورتون نشه ولی بعد از اینکه این پارتو اپ کردم اکانته واتپدم پرید و من بگایی های زیادی داشتم کلی ایمیل زدم به واتپد که اکو برگردونن ولی میگفتن این اکانته تو نیست نمیشه چون رمزشو یادم رفته بود به همین راحتی بنابراین تصمیم گرفتم این فیکشنو تو اک جدیدم اپ کنم خوشحال میشم هر کی خواست بیاد اونور فالوم کنه چون میخوام اپ رو شروع کنم
های لاو
من یه جوجه واتپدیم که به حمایتت نیازمنم:))))
دارم یه بوک تاریخی تراژدی با کاپلای جنی و تهیونگ مینویسم:)) ممنون میشم یه نگاه بندازی
این یه تیکه از بوکه:
«میدونی.... اگه بهم بگن دختری که دوست داریو توصیف کن میگم پوستش مثل بلور شفافه موهاش یه جنگله که به هم بافتن چشماش به زیبایی شعره و لبهاش......نمیدونم چمه ولی هر وقت اون لبا رو میبینم میخام ببوسمشون»
و اینم لینکش:
https://my.w.tt/SEDrHYtMQcb
خلاصـه :
« جئون جونگ کوک بارتندر بار سیاهه
...پسری که برای فراموش کردن خاطرات گذشتش همراه صمیمی ترین دوستش به سئول میره...
اما مدتی بعد با مرگ صاحب بار آقای لی
همه چیز تغییر میکنه و
بار به دست پسری مغرور با چشمای وحشی میفته ...»
https://my.w.tt/vuUBgvdnpcb
های لاولی ^-^
خوشحال میشم یه سری به فیکم بزنی و نظرتو راجبش بدونم : )))❤️✨
ببخشید که بی اجازه اومدم توی مسیج بردت ~.~
^-^ Ghaffary^-^:
هی گایز . همون جوری که میدونین یه مدت توی این پیج my fucking life پابلیش میشد حالا به دلایلی اون بوک دیگه الان پابلیش نیست. ولی آنا با یه فف دیگه ایز کامینگ تو فاک یو . میدونم بیشتر فالورام دایرکشنرن اما اگه آرمی هستی این بوک رو پیشنهاد میدم. حمایت کنین از فف و شیر کنین اگه شرطا پر شن سریعا آپ میشه . وگرنه خودم به فاکش میدم .
ژانر: علمی تخیلی، اسمات، درام، اکشن
https://my.w.tt/f6d1dzpcB6
تیتر همه ی خبرگذاری های بین المللی اخبار گروگان گیری روزهای اخیر کره جنوبی شده بود.
گروهی که اون همه خرابکاری به بار آورده بودن به قدری سرسخت بودن که حتی ارتش هم نمیتونست جلوشونو بگیره.
تنها سرنخی که پلیس تو این مدت از این گروه کشف کردخ بود قدرت فراطبیعی افرادش بود که گره معمای جنایت های این گروهو کورتر میکرد و با حجم وحشتی که این گروه نوظهور تو قلب مردم کره انداخته بود ، باعث شده بود تمام خبرگزاری ها از بی لیاقتی دولت کره حرف بزنن.
اما در اوج نا امیدی، شایعه هایی با مضمون یه تیم ابرقهرمان پخش شده بود.شایعه هایی که تقریبا حقیقت داشتن.
دولت تیمی تشکیل داده بود تا جلوی دشمناشون وایسن.
هیچ کدوم از اعضای اون تیم مثل بقیه ی آدما نبودن.ذهن هرکدوم از اونا یه قدرت خارق العاده داشت و به همین خاطر هم مردم اسم super mindsرو روشون گذاشته بودن
ولی....
واقعا قرار بود موفق بشن؟
کاپل ها:نامجین،سوپ(وضعیت ویمینکوک تو داستان مشخص میشه و چیزی رو اسپویل نمیکنم
Ignore User
Both you and this user will be prevented from:
Messaging each other
Commenting on each other's stories
Dedicating stories to each other
Following and tagging each other
Note: You will still be able to view each other's stories.