Part 2

144 49 28
                                    

Dear Michael

ساعت 12 شبه و هنوز بیدارم
امروز بعدازظهر بعد از دو‌ ماه بالاخره رفتم دانشگاه
نمیتونستم تورو از ذهنم بیرون کنم و گوش بدم استاد اسمیت چی داره میگه
جای خالیتو کنارم حس میکردم
وقتایی که بی حوصله بودم و حوصله درسو نداشتم سرمو میذاشتم روی شونه هات و چشمامو میبستم
نگران نبودم میدونستم تو جزوه هارو مینویسی و بهم توضیح میدی

زل زده بودم به صندلی خالی کنارم
یاد اولین دیتمون افتادم
موهاتو صورتی کرده بودی و حتی بیشتر از قبل زیباتر شده بودی. گربه کوچولوی صورتی من

کاش اینجا کنارم بودی
دلم برای گرمای تنت تنگ شده دلم تنگ شده واسه وقتایی که روی تخت کادل میکردیم و فیلم نگاه میکردیم
سرتو روی شونه هام تکیه میدادی و من بغلت میکردم
چقد زود دیر میشه نه؟
خسته شدم مایکی
نمیشه بیای منم با خودت ببری؟

*لوک همینگز، 26 آگست 2018*

Ghost Of You [Muke]Where stories live. Discover now