جایی که عاشق بودیم

45 4 0
                                    

«تو نمی دونی چه جوریه.انگار یه آدم کوچیک عصبانی تو درونمه.می اونم احساس کنم که می خواد بیاد بیرون. توی شش هام ، سینه م، گلوم.من دوباره هولش می دم پایین. نمی خوام بیاد بیرون.نمیتونم بذارم بیاد بیرون.»
«چرا نه؟»

«چون ازش متنفرم.چون اون من نیستم،ولی اون اونجاست و تنهام نمی ذاره. تنها چیزی که می توانم بهش فکر کنم اینه که می‌خوام برم سراغ یه نفر . هرکی که شد و فقط اونا رو بکوبم و به فضا پرتاب کنم،چون از دست همه شون عصبانی ام.»
_وایلت/فینچ
-جایی که عاشق بودیم صفحه ۲۱۲

Night Vale✨🕊️Where stories live. Discover now