سلااامممم😍😍💜💜💜
ميدونم خيلى دير شد ببخشيد سرم خيلى شلوغ بود
چون كلى پرسش و اينا داشتم(نمد چرا بعد امتحان ترم انقد ميپرسن😑)به هر حال اومدم باز با وانشات جديد.
اين شات بازم ويكوكه چون كامنت ندادين ببينم چه كاپلى رو بنويسم و خودم ويكوك شيپرم.
بخونيد و لذت ببرين.
اومدم ديدم كلى ووت دادين كلى خوشحال شدم و قر دادم💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻😍😍😍😍😍
عاششششقتونمممم
مرسى ك حمايتم ميكنين💜💜💜-----------------------------------------
_چرا با اون مردتيكه حرومزاده خوش و بش ميكنى؟؟؟!مگ نميبينى چجورى با اون چشماى هيزش داره قورتت ميده؟!!ميخواى منو به كشتن بدى؟
+چى بلغور ميكنى من و اون هيچ نسبتى با هم نداريم. فقط گفت موهات باحاله منم خنديدم همين.
_دارى ديوونم ميكنى. اون عوضى جاكش(شما ب بزرگى خودتون منو ببخشيد😬)ميخواد ازت سو استفاده كنه.
+چرا فك ميكنى همه ميخوان ازم سو استفاده كنن؟ چرا تو همه كارام دخالت ميكنى؟!
_من دخالت نميكنم من فقط صلاحتو ميخوام ك ميگم نبايد با اون كثافت حرف بزنى همين. من عاشقتم بفههههم
اينو گفتو ظرف كريستال كنار دستش رو پرت كرد كه جلوى پاى كوكى هزار تيكه شد.
همزمان با اينكه به سمت كابينتاى اشپزخونه ميرفت گفت:
اون عوضى گه خور نميدونه با كى طرفه ك ب تو نزديك ميشه.
در كابينتو باز كرد و ظرفا رو ميريخت رو سراميك سرد اشپزخونه و خوردشون ميكرد
_ميبينى؟؟! من مث همين ظرفا خورد ميشم وقتى ميبينم اون عوضى سعى ميكنه بهت نزديك بشه. خنديدناش ديوونم ميكنه دلم ميخواد زير مشت و لگد بگيرمش و تا ميخوره بزنمش. اهههههههههه
صداى اربده هاى تهيونگ كل خونه رو پر كرده بود.
+بسته ديگ خستم كردى همون حرومزاده اى ك تو ميگى شريك تجاريمونه و من هيچ صنمى باهاش ندارم فقط به خاطر يه خنده كوچيك بايد بزنى خونه رو بپوكونى؟؟!!!
و به سمت اتاق مشتركشون رفت تا وسايلشو جمع كنه
+از اينجا ميرم بايد چن روز نباشم كه بفهمى بايد بهم احترام بزارى.
_تو هيچ جا نميرى.
+كى جلومو ميگيره؟
با اين حرف كوكى دود از سر تهيونگ بلند شد. كوكى رو بلند كرد و رو مبل پرتش كرد. تيشرتشو كند و روش خيمه زد.
+گمشو عوضى ازت بدم مياد. ولم كن.
_ببخشيد ك اين كار رو ميكنم ولى بايد كسى كه عاشقش بودى رو يادت بيارم.
لباش رو لو لباى كوكى كوبوند و گاز محكمى گرفت كه باعث شد جيغ كوكى تو دهنش خفه بشه.
جيغاى ناله مانند ميزد و تقلا ميكرد.
تهيونگ بدون حركت ديگه اى رفت سراغ شلوار كوكى و شلوار و باكسرشو همزمان پايين كشيد و شروع كرد به هندجاب دادن.
وقتى كه كوكى رو حسابى تحريك كرد از روش بلد شد و رفت.
_بگو همون حرومزاده بياد بقيشو برات انجام بده.
+تو نميتونى اينكارو بكنى. الان با دردش چيكار كنم. اههه. درد داره ددى.
با ددى گفتن كوكى دل تهيونگ آب شد. تو اين دو سالى كه باهم بودن نقطه ضعفشو فهميده بود و هر وقت چيزى ميخواست از اين لحن استفاده ميكرد.
تهيونگ كوكى رو برايد استايل(🤤)بلند كرد و به طرف اتاق مشتركشون برن و رو تخت پرتش كرد.
تيشرت كوكى رو تو تنش پاره كرد و به جون گردنش افتاد. مارك ميزاشت و روشونو ميليسيد كه صداى ناله هاى كوكى رو در اورده بود.
به سمت ترقوش رفت و گاز ريزى ازش گرفت.
روى سينه و شكمش رو ميبوسيد و دستش رو نوازش وار روى پلوهاش ميكشيد كه باعش شد كوكى بلرزه و ناله كنه.
_براى دديت ناله كن بيبى بانى.
سراغ نيپلاش رفت و اونا رو ميليسيد و باهاشون بازى ميكرد.
+م...ميخوامت...د...دى..اههه
_چيو ميخواى؟!😈
+ازيت...نكن..ديك ..اهه..ديكتو ميخوام..اه
_چشم بيبى بانى
به سمت كمد رفت و لوب پرتقالى و كاندوم شكلاتى رو در اورد.
_پرتقال و شكلات خيلى تركيب خوبى ميشه بيب
+لفتش نده
_نه بيبى اول بايد يكم حال كنيم
لوب رو روى سوراخش ريخت و كاندوم رو روى ديكش گذاشت. اروم سر ديكش رو واردش كرد كه كوك جيغى از درد كشيد.
+درد..دا..ره...اههه..ددى...درد..اههه..داره
_بيبى يكم تحمل كنى دردش ميره فقط يكم صبر كن
+ددييييى..اهههههه
بعد از اينكه فهميد تقريبا دردش رفته ديكش رو تا ته واردش كرد كه كوك جيغى از درد كشيد و ملحفه زيرش رو چنگ زد.
تهيونگ داخلش نگه داشت و وقتى مطمئن شد به بزرگيش عادت كرده شدوع كرد به حركات اروم تا به بيبيش اسيب نزنه.
صداى ناله هاى كوكى شدت گرفت كه با قرار گرفتن لباى داغ ته رو لباش ناله هاش خفه شدن.
ته لباى كوكيو اروم ميبوسيد و ضربه هاشو تند تر ميكرد. وقتى فهميد پروستاتش كجاست شروع كرد به ضربه زدن به همون نقطه.
+ارهههه...دديييى..اههههه....ههمون جا...اههههه
تهيونگ لحظه به لحظه ضربه هاشو تند تر ميكرد و صداى ناله هاى بلندشون كل اتاقو پر كرده بود.
+ددى..دارم...اهه..ميام
_واس دديت...اهه...بيا...بيبى بوى
بعد از اومدن كوكى تهيونگ توى كاندوم خالى شد و كاندوم از شدت ضربه ها پاره شد و كام تهيونگ كوكى رو پر كرد.
ازش بيرون كشيد و سرشو به سمت سوراخ صورتى و نبض دار كوكى كه مايع داغش ازش بيرون ميريخت برد و بهش خيره شد و اهى از شهوت كشيد.
كوكى از حس جسم خيس و داغى روى وروديش لرزيد و ناله خسته اى كرد.
_اووممم....گفتم كه شكلات و پرتقال تركيب خوبى ميشه.
زبونش رو داخل سوراخش ميبرد و طعم لوب و كاندوم رو ميچشيد.
اين كارش باعش شد كوكى دوباره تحريك بشه.
خودشم كمى اى از كوكى نداشت.
بعد از اينكه اون سوراخ تنگى كه حالا حسابى گشاد بودو ليسيد خودشو رو تخت بالا كشيد و گفت:
آماده اى سوار كارى كنى؟؟!
+اوهوم
تن خستشو تكون داد و سوراخشو روى ديك تهيونگ تنظيم كرد. چند بارى خواست روش بشينه كه ديك تيونگ سر ميخورد. همونطور كه دستش رو شونه تهيونگ بود ناله اى كرد ك ب تهيونگ بفهمونه بايد كمكش كنه.
ته كمر كوكيو گرفتو ديكشو تا ته داخلش گذاشت كه كوكى ناله اى پر از لذت كرد و حركاتش رو شروع كرد. اول اروم حركت ميكرد ولى بعد كه تهيونگ صبرش تموم شد كمرش رو گرفت اونو روى ديكش بالا و پايين كرد كه دوباره ناله هاشون تمام خونه رو پر كرده بود و هر دو شون با هم خالى شدن.
كوكى از روى ته بلند شد و خودشو رو تخت انداخت.
ته بيبيشو بغل كرد و سرشو تو گودى گردنش فرو كرد.
_نميخوام ديگ ب اون مردتيكه حرومزاده نزديك بشى. اون تنها چيزى ك ازت ميخواد سوراخ تنگته.
+بانى فقط مال ددى تهيونگه
_درسته
و تو اغوش هم به خواب رفتن.***
چشماشو باز كرد و با ديدن بانى كيوت رو به روش لبخند عميقى زد و پيشونيش رو اروم طورى كه بيدار نشه بوسيد.
از رو تخت بلند شد و به سمت اشپزخونه رفت تا هم صبحونه درست كنه هم خراب كارى ديشبشو جمع كنه.
بعد از اينكه خورده شيشه ها رو از رو زمين جمع كرد به سمت حموم رفت تا سريع دوش بگيره.
بعد از يه دوش سريع وقتى خواست از حموم بيرون بياد بانى كيوتشو ديد كه با موهاى پريشون و صورت پف كرده با يه باكسر و تيشرت دم در حموم وايساده و نگاش ميكنه.
_چ زود بيدار شدى
+صب ب خير
_صب ب خير
راستى برو پايين پنكيكاتو بخور تا منم بيام.
كوكى با شنيدن اسم پنكيك برق از سرش پريد و ب سمت اشپزخونه رفت و وقتى همه جا رو تميز ديد با خيال راحت روى ميز نشست و شروع ب خوردن صبحونش كرد.
بعد از چند مين تهيونگم اومد و با هم صبحونه خوردن.
_بابت رفتار ديشبم معذرت ميخوام
+حق داشتى عصبانى بشى ولى نه از دست من چون من كارى جز خنديدن نكردم. اگه حتى ميرفتى اون كثافتو ميكشتى هم واسم مهم نبود. سعى كن از اين ب بعد با مقسر بحث كنى ن من
_ببخشيد بانى
+بخشيدمت
_دوست دارم
+منم دوست دارم-------------------------------
چطور بود گايز؟
حال كردين؟
اولش كه تهيونگ فقط اربده ميزد خودمم خندم گرفت😂😂
نميدونم چرا احساس ميكنم زيادى لطيف بود بايد خشن تر ميبود ايا؟
نظرتونو برام كامنت كنين جيگرا.
كاپل بعدى رو تو كامنت بگيد ويكوك احساس ميكنم تكرارى شد.
تا شات بعدى بوس به كلتون باى باى💜😍😂
YOU ARE READING
One shots
Romanceتو اين كتاب وانشاتايى كه از ذهن منحرفم بيرون مياد رو مينويسم بيشتر ويكوك ولى كاپلاى ديگه كه دوس دارين هم تو كامنتا بهم بگين كه بنويسم😈💦