😝پارت۲😝

16 4 4
                                    

صبح وقتی که احساس کردم یه چیز گرم از جلو بغلم کرده فک کردم بالشته و محکم تر بغلش کردم ولی وایسا ببینم این بالش سیکس پک داره دستمو بیشتر سمت اون قسمتای سخت و محکم زدم وای خدا ینی بالشتم سیکس پک داره😐
چشمامو مثل جن زده ها زود باز کردم که دیدم جکسون بغلم کرده😑

_یاااااااا داری چیکار میکنیی

_صبح تو هم بخیر مشنگ هیچی دارم از تکنیکام واسه بیدار شدنت استفاده میکنم میدونم تکنیکامم مثل خودم جذابن نیازی به تعریف کردن نیس😎

_برو گمشو بابا😒

_بی احساس ایششششششش😑

_من بی احساسم یا تو یجوری بغلم کردی که دارم خفه میشم

_اوک باشه باشه من تسلیم میانه برو دستشویی کارتو بکن بیا پایین صبحونتو بخور که باید بری مدرسه

_اوک

رفتم دستشویی و کارمو انجام دادم و رفتم پایین مامان و بابام با چهره مهربونی ازم خواستن تا بشینم تو صبحونمو بخور

مامان_دخترم حالت چطوره بهتری ؟

_بله اوما

بابا_دخترم دیگه از امروز به بعد دوباره مثل قبل ز رابطت با اون هرزه با راننده میری و میای

_آپااااااا نههههه لطفا آخه چراااا

_نباید تنها شی برخلاف مدرسه دیگتم چن خیابون دوره اون فقط یه خیابون بود من دلم نمیاد دخترم تنها بره و بیاد

_چشم آپا

بعد از اینکه صبحونمو خوردم رفتم و یونیفورممو پوشیدم یونیفرم خوشگلی بود رنگشم مورد علاقم بود رنگ بنفش بود

بعد از پوشیدن یونفرمم و خداحافظی از مامان بابام یهو دیدم جکسونم میاد

_اوپا تو کجا؟😐

_امممم بابا گفت منم مدرسمو عوض کنم هر دو تو یه مدرسه باشیم

_آخخخخ جوننننن این که خیلی خوبه

باهم دیگه سوار ماشین شدیم و رفتیم
اون به سمت کلاس خودش رفت منم سمت کلاس خودم بعد از خداحافظی از جکسون داشتم مستقیم میرفتم که دیدم یه جمعیت دور هم هستن فضولیم گل کرد و رفتم تا ببینم چه خبره

ههه فقط به خاطر ۳تا پسر این همه جمع شدن از اون طرف یه دختری داشت خودشو واسشون پاره میکرد منم قیافم پوکر شده بود😐

_واییییی خداااا اوپا جونگ کوک چقد باحالهههههههه

_اوپا تهیونگ جونمم خیلی جلتلمنهههه

_اومای فاکینگ گاددددد اوپا جیمین چقد جذابه

ینی اینا چقد خلن واسه چن تا پسر میان حنجره خودشونو پاره میکنن همینجور که داشتم تو دلم براشون افسوس میخوردم داشتم از اونجا دور میشدم و رسیدم به کلاس۴۵۳

رفتم تو و روی یه نیمکت نیشستم داشتم کتابامو در میاوردم سه تا دختر اومدن سمتم یکیشون که موهای بلوند و خوشگلی داشت اومد سمتم و گفت

_آنیوم خوش اومدی اسم من پارک رزیه اسم تو چیه

ظاهر مهربونی داشت ولی آدم نمیتونه همینجوری به همه اعتماد کنه

_آنیوم ممنونم خوشوقتم اسم منم لیسا هس

_چه اسم خوشگلی داری

_کومایو اسم تو خوشگل تره

یه دختر دیگه اومد جلو واوووووو چقد خوشگله

_سلام از دیدنت خوشوقتم اسم من جنیه

_منم همینطور جنی

یه دختر دیگه مثل یه فرشته بود اومد سمتم

_آنیوم لیسا خوشوقتم اسم منم جیسوعه

_منم همینطور جیسو

رزی_میتونیم دوست هم دیگه باشیم دیگه نه

_معلومه چرا که نه

همگی لبخندی زدیم که یه دفعه دیدیم یه صداهایی میاد

رزی_حتما بازم تهیونگ و جیمین و جونگکوکن

جیسو_خدایا نگا چقد مغرورن

یه دفعه جنی یه چشم غره ای بش رف که هر چهارتامون خندیدیم

همینطور که داشتن میومدن یکیشون اومد سمتم و نشست داشتم نگا سنگین حرص آور همه ی اون دخترا رو رو خودم حس میکردم که رزی اومد و دم گوشم گفت

_اون جونگ کوکا سرد ترین پسر اینجا مثل یخه

آهانی گفتم
چن دقیقه بعد معلم اومد و درست روی میز نشستم

نگاه سنگین کسیو رو خودم حس کردم که نگاه کردم جونگ کوک بود

خدایا این پسر چقد عجیبو غریبه سرمو برگردوندم و مشغول گوش دادن به تدریس معلم شدم
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
/ جونگ کوک/

وقتی وارد کلاس شدم دیدم یه دختر قشنگ کنار رزی و جنی و جیسوعه

این دختر خیلی شبیه یه نفره خیلیی چرا یادم نمیاد

وقتی معلم اومد من فقط نگاش میکردم اون دختر خیلی شبیه یه آشناس ولی کیه؟

وقتی زنگ کلاس خورد بازم اون دخترای لوس و نونور دورم جمع شدن

_اوپاااا بیا شیر توت فرنگی بخور

_اوپااابیا با هم بریم زنگ تفریح .....

یه دفعه دیدم همه اون نونورد کنار رفتن و از خودشون بدتر پیدا شد

_آنیو اوپا جونم حالت چطوره؟

حالم ازش به هم میخورد×_×




سیلام سیلام

اینم پارت جدید

دوستون دارم لطفا ووت و کامنت یادتون نره 💜💛🧡💚❤💙💜💛🧡💚💙❤💜💛🧡💚💙❤

Hai finito le parti pubblicate.

⏰ Ultimo aggiornamento: Apr 09, 2021 ⏰

Aggiungi questa storia alla tua Biblioteca per ricevere una notifica quando verrà pubblicata la prossima parte!

🥀🌼𝐑𝐞𝐬𝐭𝐚𝐫𝐭🌼🥀Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora