Part13_ده+یک

5 2 9
                                    

نام: فیلیپ فامیل:جانگ سن: ۲۰شاگرد رزمی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


نام: فیلیپ
فامیل:جانگ
سن: ۲۰
شاگرد رزمی

●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
Ash pov_

با صدای ایجی از خواب بیدار شدم .
_ عاوف ایجی تازه ساعت ۷ عه من میخوام بخوابم
+باشه فقط باید بگم که الان کلی شاگرد منتظر توان
_عخخخ اصلا حواسم به اونا نخودمغزا نبود .
بلند شدم و رفتم یه دوش گرفتم و بعد از اینکه برگشتم ایجی غذا رو آماده کرده بود
"ماهی سرخ شده " نظری ندارم راجبش پس فقط نشستم و خوردمش
بعد از اتمام غذا رفتم که لباسام رو بپوشم بعد از اینکه کمدم رو باز کردم ، صدای ایجی اومد که میگفت: برات اون لباس هایی که روی تخت آماده گذاشتم رو بپوش
لبخندی زدم و پوشیدمشون
ترکیبی از رنگ سبز های تیره بود .
بعد از اینکه لباس هارو پوشیدم رفتم بیرون از اتاقمون ساک رو ایجی آماده کرده بود از دستش گرفتم و رفتم سمت اتاق بچه ها
روی سر هردوتاشونو آروم بوسیدم و رفتم سمت دم در
داشتم کفش هام رو میپوشیدم
+اش بنظرت چرا یوریو و یوجیو اینجوری شدن ؟
_هوم نمیدونم ولی چیزی که میدونم ما باید امروز حرف بزنیم یکی رو میشناسم که امکان داره همه ی آتیشا از گور اون بلند شده باشه .
+یعنی چی ؟
_وقتی برگشتم سرش مفصل حرف میزنیم الان دیگه دیرم شده
رفتم و به ترتیب روی پیشونی بینی ولبهاش رو نرم بوسیدم و خداحافظی کردیم .
از در اومدم بیرون .
"خب باید برم سمت باشگاه "
راهمو گرفتم و رسیدم به باشگاه
به تمامی مربی های اونجا سلامی کردم و رفتم سمت بخش خودم
"هنر های رزمی و دفاعی"
وارد شدم و رفتم سمت کمد رخت کن خودم
دفتر و عینکم رو گرفتم و بعد ساکم و آوردم بالا و لباس هام رو فرمم عوض کردم و عینکم رو زدم و رفتم روی صندلی خودم نشستم تا همه بیان.
به لیستم نگاه کردم و طبق عادت تعداد شاگرد هارو شمردم
۱۱؟ ۱۰ تا بودن که !
به شاگرد جدید نگاه کردم
"جانگ فیلیپ"
و بعدش داد زدم : شاگرد، جانگ فیلیپ بیا اینجا
بعد از چن دقیقه پسری تقریبا بور با موهای تا اواسط گردنش اومد پیشم
خم شد و احترامی گذاشت
و بعد گفت: سلام من جانگ فیلیپ هستم کاری داشتید؟
_تو جدیدی؟
+عام بله آقا
_ خوشبختم من اش هستم معلمتون میتونی اش،مربی،آقا معلم، داداش نمیدونم هرچی عشقته صدام کنی! خب بیا ازت یه آزمون بگیرم ببینم چند مرده حلاجی؟
خب هر حرکتی رو که میگم انجام بده .
+چشم
پسر رفت و روی قسمت مخصوص ایستاد

𝑺𝒐𝒖𝒍 𝑶𝒇 𝑳𝒐𝒗𝒆...Where stories live. Discover now