⚔️مبارزه چهل و سوم: دست و پا زدن در مردابی از انعکاس های دروغین⚔️

945 234 39
                                    

دستی لای موهاش کشید و به سه نقطه‌ای که روی ال سی دی موبایل بود نگاه کرد. همون شماره ی مزاحمی بود که قبلا هم به لوهان زنگ میزد. آهی کشید و زمزمه‌وار گفت

"خب چرا اینو بلاک نمیکنی؟!"

دستشو دراز کرد تا تماس رو رد کنه اما اشتباهی دستش خورد و تماس وصل شد.

هول شد و سریع روی تخت نشست تا قطعش کنه ولی این بار به جای صدای اون مرد عصبانی، صدای یه زن از پشت گوشی بلند شد و باعث شد سهون گیج بشه و شوکه چند ثانیه ی کوتاه به صفحه ی گوشی زل بزنه.

اخمی کرد و تلفن رو کنار گوشش گذاشت و منتظر بود زن پشت خط حرفی بزنه تا بهش یه سرنخ از ماجرا بده.

"آقای لو؟ آقای لو خودتونید؟ لطفا جواب بدید!"

زن با خوشحالی داشت بهش التماس میکرد که جوابشو بده ولی سهون متعجب تر از این بود که بتونه جوابش رو بده.

"کدوم؟"

لوهان با یه نیشخند گنده سریع توی اتاق پرید که ازش بخواد در مورد یه چیزی تصمیم بگیره و سهون با عجله تماس رو قطع کرد و گوشی رو لای پتو گذاشت. عصبی و با یه لبخند احمقانه همراه به گیجی پرسید

"چی؟"

و باعث شد لوهان لباشو جمع و سرشو یکم کج کنه‌.

"کدومو میخوای؟ عسل یا مربا؟"

دوتا شیشه استوانه‌ای رو با حالت بامزه ایی توی دست هاش تکون داد تا سهون متوجهش بشه. سهون بعد از فهمیدن منظورش، سرشو تکون داد و سعی کرد کمتر عصبی به نظر بیاد و با یه لبخند طبیعی‌تر جواب داد

"عام... م.مربا"

"حله!"

لوهان همراه با چشمک یه لبخند شیطنت آمیز دیگه تحویلش داد و از اتاق بیرون رفت تا تست های صبحونه رو درست کنه و سهون رو با قیافه ایی که بعد رفتنش دوباره شبیه علامت سوال شده بود تنها گذاشت.

برای مدتی فقط با گیجی به موبایل خیره شد و سعی میکرد دفعه قبلی که تلفن رو جواب داده بود به یاد بیاره ولی هیچ زنی رو یادش نمیومد و نمیتونست این اتفاقاتو بهم ربط بده.

"هی غذا حاضره!"

صدای بلند لوهان کمی از جا پروندش و دوباره هولش کرد

"الان... الان میام!"

بلند گفت تا صداش به آشپزخونه برسه و بعد گوشی لوهان رو برداشت تا شماره‌ای که زنگ زده بود رو یادداشت کنه.

سریع و بااسترس و ترس ازینکه لوهان دوباره توی اتاق ظاهر بشه شماره رو توی گوشی خودش سیو کرد و بلند شد تا دست و صورتش رو بشوره.

وارد دستشویی شد و شیرآب رو باز کرد و چند مشت آب با دست سالمش به صورتش پاشید.

مگه اون شماره‌ی دوست لوهان نبود؟!
پس چرا این بار به زن بهش زنگ زده بود؟

⁦⚔️⁩The Condition Of Fight⁦⚔️⁩ |Completed|Where stories live. Discover now