با صدای زجه و گریه سوزناکی که مشخص بود واسع یه بچه زیر ۱۰ سال باشه از خواب بیدار شدم .اول فکر کردم واقعیه ولی بعد با دیدن این که همه چی آرومه خواستم دوباره بخوابم ولی با صدای دنا دوباره از خواب پریدم
= ارباب جوان امروز وقته مدرسه شماست لطفا زود بلند شید تا دوباره دیر نکرده اید
دنا سر خدمتکار اینجا بود .من که اونو اصلا دوست نداشتم چون اونم مثل بقیه خدمتکار
ها جاسوس و سگ پدرم بود.اما راستم میگفت اصلا یادم نبود امروز روز اول مدرسه من بود و من دیر کرده بودم ولی چه ارزشی داره دیر برم یا نه چون هر چی باشع من کیم بکیون، پسر بزرگ ترین گنگ مافیایی تمام جهان، پسر کیم اسد خان بودم پس هیچ کس جرعت درگیر با من رو نداشت
چه برسه به مدرسه که بابام اونجا رو ساخته و از دور اداره اش میکنه.
......بعد از کلی فکر و دیدن اینکه دنا از اتاق رفته زود یه دوش کوتاه ولی مفید 😂
گرفتم و به سمت طبقه پایین عمارت رفتمبازم مثل همیشه صبحانه روی میز گذاشته شده بود ولی کسی دورش نبود که بخاد روش صبحانه بخوره پس با بی میلی به سمت میز رفتم و بعد از خوردن صبحانه به سمت پارکینگ حرکت کردم و یکی از گرون ترین ماشین ها رو انتخاب کردم
وقتی محافظ در ماشین رو برام باز کرد زود رفتم و روی صندلی نشستم و با بقیه بادیگارد ها که حدودا ۴نفر بودن به سمت مدرسه حرکت کردم
خیلی خوشحال بودم که دوباره قراره به مدرسه برم چون مدرسه واسه من مثل بهشت بود
البته فقط واسه من و اَمسال من چون اونجا یه مدرسه عادی نبود هرچی باشه
اونجا تنها و بهترین مدرسه جهانی بود که
حتی ویژه بودنش هم تو گینس ثبت شده بودومن و دوستانم می تونستیم اونجا بچه های بورسیه ای یا بچه هایی که وضع مالی خوبی ندارن رو مسخره و اذیت کنیم
با صدای بادیگاردم که در رو برام باز کرده بود تا من پیاده شم به خودم اومدم
ولی یه چیزی نگرانم می کرد چون من تازه وارد این مدرسه شده بودم هیچ کس رو بجز اون افریته ی جنده که هر شب زیر یه مرد می خوابید رو نمی شناختم واقعا عصبیم کرده بود .
ولی با امید و البته کلی غرور پا مو به مدرسه ای که قراره آیندمو بسازه گذاشتم .
.........
با حس داد و بیداد های اون عوضی و پدرم از خواب بیدار شدم .
می خواستم دوباره بخوابم ولی داد و بیداد هاشون امونم رو بریده بود .
پس فکر خواب رو از سرم بیرون انداختن
واقعا دیگه بریده بودم ،هرروز دعوا ،هرروز داد و بیداد و آخرشم با شکستن وسایل های خونه دعواشون به پایان می رسید.
YOU ARE READING
🥀Death of A Flower 🥀
Fanfiction🔞 اگه روحیه ضعیفی داری نخون این فیک رو ، چون خشن ، اسمات و مافیایی می باشد از اسمش مشخصه کشت و کشتار زیاد داره 🔞 . . . "راستی این مثل فیک هایی که دیگران می نویسن عاشقانه و تکراری نیست کاملا متفاوت و انقدر که همه چی غیر منتظره هست نمی تونی حدس...