🏝ep 1🏝

395 73 16
                                    

گرما و حرارت دهن سهون دور عضوم حس‌های زیادی رو بهم منتقل میکرد اما تنها روشی که برای ابراز اون حسها پیدا کرده بودم ناله‌های مکرر و انگشتهایی بود که تو موهای سهون چنگ می‌خوردن.

_: آااااه هووون...

عکس العمل سهون به بی قراریام فشار بیشتر لبهاش دور عضوم و کشیدن زبونش به سر حساس اون بود. زیر دلم به شدت پیچ میخورد و ارضا شدنم نزدیک بود اما سهون همچنان بین پاهام مشغول بود.

_ هووون نمیخام بیااام... آاااه فاااک میخوام قبلش حس... آااه حست کنم.

چشمهای خمار از شهوت سهون، چشم‌های هیجان زده من رو شکار کردن. عضوم رو از دهنش درآورد و زبونش رو طولش کشید.
این چندمین باریه که سهون رو تو این حالت میبینم و حتی نگاه کردن به حالت خاص چشمهاش برای اومدنم کافی بود. با مک زدن دو مرتبه سر عضوم دیگه نتونستم خودم رو نگه دارم، سعی کردم عضومو قبل از ارضا شدن از اسارت لبهای سهون آزاد کنم اما دستهای آزاد و سلطه گر سهون کمرمو نگه داشت و با مک زدن مجدد سر عضوم، به اومدن تو فضای گرم دهنش تشویقم کرد.

ناله‌ی بلندم‌ تنها چیزی بود که میتونست عمق حسم از این کارش رو بروز بده: آاااههه هوووون فاااک...

سهون که بنظر میرسید تمام کامم رو هنوز تو دهنش نگه داشته عضوم رو از دهنش بیرون آورد‌. با خمار کردن نگاهش، سیب گلوش هم جا به جا شد.

بدون قطع کردن ارتباط بین چشمامون، روم قرار گرفت و صورتش رو رو به روی صورتم قرار داد. نگاه مشکی رنگش هنوز بین چشمام درحال گردش بود. از شدت لذت و ارگاسم هنوز نفس نفس میزدم و لبهام نیمه باز مونده بودن‌. بوسه‌ی ملایمی به لبهای نیمه بازم زد و روشون زمزمه کرد: میخواستی از طعم خوشمزت محرومم کنی بیب؟

جوابم به این حرف لذت بخشش چی میتونست باشه به غیر از حمله کردن به سمت لبهاش.
بوسمون رو تا جایی ادامه دادیم که جای من و سهون عوض شد حالا من روی سهون قرار گرفته بودم و کنترل بوسه رو به عهده گرفته بودم. ریه‌هام تقاضای اکسیژن میکردن اما لبام عاشق‌تر از اونی بودن که بتونن لبای سهون رو رها کنن.

بالاخره بوسه شکسته شد و لبام برای لمس کردن بقیه نقاط بدن سهون پایین‌تر رفتن. لباس‌هامون خیلی وقت بود که دیگه روی تنمون نبودن و هر کدومشون گوشه‌ای از اتاق افتاده بودن. بین بوسه‌هایی که به تن سفید سهون میزدم نگاهم به چشمای بسته و لبای نیمه بازش می افتاد. نبودن پوشش و لباس روی تنش، من رو زودتر به سمت مرکز بدنش هدایت کرد.

نگاهش بهم میگفت اونم مثل من مشتاق لذت اصلیه. بوسهایی به سر عضوش زدم و با زبونم کل عضوش رو خیس کردم. دستهای سهون روی سرم نشست و اونو به سمت لبهاش هدایت کرد. لبهامون دوباره بهم پیوند خوردن و سهون منو به زیرش کشید.
بوسه‌هامون قطع نشد اما انگشت‌های سهون با دیواره‌های ورودیم درگیر شدن تا اون رو برای بزرگی عضوش آماده کنه. بوسمون با ورود ۲ تا انگشت سهون و آه من شکسته شد.

Sweet Trip ( HunHo )Where stories live. Discover now