🌈 part 2 🌈

202 52 84
                                    

روی صندلی‌های فلزی فرودگاه دبی منتظر سهون نشسته بودم تا از دستشویی برگرده و برای رفتن به هتل اقدام کنیم. هر دومون کل پرواز رو خواب بودیم با صدای اعلان خلبان بیدار شدیم.

با صدای سهون که از پشت سرم میومد به سمتش برگشتم.
+ : خب جونمیونی... بزن بریم که اصلی‌ترین قسمت سفرمونو بهت نشون بدم
.
در جوابش از روی صندلی‌ها بلند شدم و با گرفتن دسته‌ی چمدون خودم، دوشادوش مرد قد بلندم به سمت خروجی فرودگاه رفتیم.

نزدیک غروب بود و باد کمی میوزید. از اون جایی که سهون انگلیسی رو خیلی روون‌تر از من صحبت می‌کرد؛ هماهنگ کردن با راننده رو به عهده اون گذاشتم.

بعد از هماهنگ کردن با راننده فرودگاه برای رفتن به هتل، چمدونامون رو برای جا دادن تو صندوق به مرد راننده واگذار کردیم. با فاصله‌ی کمی از هم روی صندلی‌های عقب نشستیم و منتظر حرکت ماشین موندیم.

ساختمون‌های سر به فلک کشیده و نورپردازی مسیر من رو یاد سئول می‌انداخت. ماشین راه افتاد؛ من و سهون هر کدوم مشغول نگاه کردن به شهری بودیم که قرار بود ۳ روز پذیرای اولین سفر عاشقانمون باشه‌.
صدای کلفت راننده که داشت به انگلیسی رسیدن به مقصد رو یادآور میشد باعث شد من و سهون هم زمان به هم نگاه کنیم و لبخند بزنیم.

درب تاکسی توسط بلمن* باز شد و هر دومون بعد از تشکر از راننده به سمت درب اصلی هتل حرکت کردیم.
هتلی که انتخاب کرده بودیم از چندین قسمت مختلف تشکیل شده بود. اما انتخاب ما برای این ۳ شب، یکی از اتاق‌هایی بود که در زیر آب قرار داشت‌.

طراحی لابی زیبا و چشم گیر جلوه می‌کرد طوری که مقابله با وسوسه‌ی ساعت‌ها نشستن تو اون فضا کمی سخت و مشکل بود. با رسیدن مقابل پذیرش هتل چشم از بررسی کردن فضای اون سالن برداشتم و توجه‌ام رو به گفت و گو سهون با مسئولین پذیرش دادم.
( فکر کنم لازم نباشه اشاره کنم گفت و گو سهون با مسئول پذیرش به زبان انگلیسیه )

+ : سلام خوش اومدین چطور میتونم کمکتون کنم؟

-: سلام مرسی ... یکی از اتاق‌های آندرواتر رو رزرو کرده بودیم... اتاق ۱۰۱۸.

+ : آه بله آقای اوه و آقای کیم شما یک اتاق رزرو کردین؛ اطلاع دارین که اتاق‌ها فقط یک تخته ۲ نفره دارن؟

و نگاه بامزه‌اش بین من و سهون تاب خورد‌.
در جواب نگاه بامزه و مشکوکش من سری تکون دادم و سهون در پاسخ با لبخندی گفت: بله درسته؛ مشکلی نیست.

دخترک متصدی پذیرش سری تکون داد و دست‌هاش رو زیر پیشخوان هتل چند ثانیه‌ای پنهان کرد.

برگه‌هایی را بالا آورد و اون‌هارو مقابل ما ۲ نفر قرار داد.

+ : آقایون لطف کنین فرم‌ها رو پر کنین تا شما رو به اتاقتون راهنمایی کنیم.

Sweet Trip ( HunHo )Where stories live. Discover now