chapter 19

747 63 0
                                    



بايد اين قضيرو جدي ميگرفت،

همونطور كه يونگي قبلا گفت حتما يكيو فرستاده دنبالم و از اونجايي كه اون اونشب لعنتي اومد سراغم
قطعا الان هم شايد يكيو اجير كرده كه صب تا شب بپاعم؟!

+يه ليموناد لطفا

-چشم

مخلوط اب و شكر و ليمو هاي حاضر شده رو توي همزن به همراه دو ليوان يخ ريخت و بلافاصله بعد از كامل مخلوط شدن، مواد تبخير شده رو توي ليوان بلند قرار داد و روي اون رو با ليمو و نعناع تزيين كرد براش كار دشواري نبود توي اون يك ماهي كه توي اين بار به عنوان بارمن كار ميكرد درست كردن نوشيدني هاي مختلف رو به دست بارمن هاي ديگه رو تماشا ميكرد و خيلي خوب ياد گرفته بود چيكار كنه!

جونگكوك پسري كنجكاو و قوي بود پسري اسيب ديده ولي قوي به همراه كمي از زخم هاي باقي مونده درونش.

-بفرماييد

+ممنون


_آههههه اقاي جئون چرا شما سفارش رو گرفتيد بهتره بشينيد من به كارا ميرسم

+هيس، بهم بگو جونگكوك هنوز عادت نكردي؟ اخرش گند ميزني به تمام كارام.

-م م معذرت ميخوام رييس بهمون گفته كه نزاريم شما دست به كاري بزنيد و خودتون رو خسته كنيد.

كوك هوفي كشيد حدصش دشوار نبود
حتما كار يونگي بود بازم به اون مردك گفته كه دست به سياهو سفيد نزنه

از فكر درومد و بلافاصله لب زد:

+فكر ميكنم نظر خودم مهمتر باشه وَوو راحتي خودم اگه خسته ميشدم انجامش نميدادم سرگرم شدن بهتر از تماشا كردن و محو شدن اين مردو زناي رَديه مسته هوم؟

-بله هرطور شما بگيد

سرگرم شده بود و از فكراي ازار دهنده بيرون اومده بود شايد بهتر بود اينطور حواص خودشو پرت كنه تا كمي فكرش اروم بشه.

ولي هر از گاهي خاطرات لعنتيش جلوي چشمش ميومد خاطرات چندين سال پيشش،

بازم بعد چندسال سراغش اومده بودن، انقدر توي فكر فرو رفته بود كه ليوان توي دستش رو با فشار زيادي كه بهش داد شكسته شد و تيكه هاي ليوان شيشه اي سفيد رنگ تماماً روي زمين پخش شد ، حتي متوجه اينكه دستش پاره شده بود و خون ميومد نشد شيشه هاي باقي مونده توي دستش رو بيشتر فشار ميداد مشتش رو بيشتر فشار ميداد تا كمي درد باعث از بين بردن درد هاي درونش بشه مشتش رو محكم تر كرد و از لذت و درد سرش رو به بالا برد و چشماش رو بست و اروم پوزخند زد كه با صدايي اشنا و بم به خودش اومد

+فكر ميكردم از خون ميترسي

-چي؟

LOVE ME for who i am/ vkook/yoonmin/vmin🔞Where stories live. Discover now