Jimin's pov
خیلی میترسم و نگرانم درسته میدونستیم به روزی نوبت ماهم میشه که بفروشنمون ولی ما هیچکدوم اولین هیتمون رو نداشتیم این خیلی درد ناک میشه کوکی هنوز کوچولو عه
کاش خاله زنده بود اونوقت نجاتمون میداد پدر جونگکوک خیلی پولداره ولی چون یه پسر امگا داره خاله رو کشت و جونگکوکو ول کرد منم پدرو مادرم توی اتیش سوزی مردن و پدر مادر جین هیونگ هم صادف کردن
بعضی وقتا فک میکنم خدا اشتباهی مارو درست کرده چون هیچکسو نداریم که حالش خوب باشه و ما بخاطر خوب بودن حال اون خوشحال باشیم ما سه تا فقط همو داریم که حال هیچکدوممون خوب نیستتمام دیشب بیدار بودمو داشتم دعا میکردم که حداقل یه نفر هر سه تامون رو بخره و ازمون به عنوان برده جنسی استفاده نکنه...
*******************JK's pov
میکاپ ارتیست همه رو اماده کرد ولی صاحب حراج قراره بیاد و چند تا از امگا ها رو بعنوان هرزه بار برداره و چند تا رو هم برای قسمت vip که برای اشناهاست انتخاب کنه
خب چندتا از دخترا و بقیه رو برای بار انتخاب کردن و بردنشون برای قسمت vipهم 10 نفر رو میخوان
من اون منو انتخاب کرد با جین هیونگو جیمین هیونگ و 7تا دیگه از امگا ها****************
Tae's pov
با هیونگا سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به سمت حراج برده ها
تهیونگ-اوومممم خیلی مشتاقم برای دیدن اون امگاها
یونگی÷همم بایدم باشی مث هر سال یه دونه از اون خوباشو تور میکنی
نامجون <اهوم هرسال از اون تحریک کننده ترین هارو میخری
-نامی هیونگ دوست داری چه شکلی باشه برده ات؟
>ای دو نات نو ، بستگی داره کدومشون توجهمو جلب کنه
-یونگی هیونگ تو چی؟
÷منم مث نامجون هیونگ،خودت چی؟
-منم مث شما ولی من فقط یه سوراخ گرم و تنگ میخوام تا توش خالی شم و بر خلاف شما قیافش زیاد برام مهم نیس*********************
Jin's pov
مارو از بقیه جدا کردن و بردن توی یه سالن که مختص به مشتری های vipبود اونجا اتقکایی هست که از بیرون به داخل اتاقکا دید داره ولی از داخل انگار توی یک اتق اینه ای وایستادی و این خودش به افزایش استرس کمک میکنه ...
*********************
Nam's pov
وارد بار که شدیم از بار من وودکا خواستیم اخه نمیشه بیایی بار و مشروب نخوری
یادمه اخرین باری که اومدم بار 5ماه پیش بود که اونم نشد الکل بخورم چون وسط جلسه بودیم نباید مست میکردیم تو ماشین که بودیم با اون دوتا دونسنگم قرار اچگذاشتیم یه وودکا با درصد الکل پایین بخوریم بعد بریم حراج
اخرین باری که برده گرفتیم 2سال پیش بود من تا یکی دو ماهی از اون امگا ها استفاده میکردمو بعد میفروختمشون،یونگی هم شاید 4یا5 باری باهاشون میخوابید و بعد به عنان هرزه میفروختشون به بار ولی تهیونگ نه اون یه بار باهاشون میخوابید ولی تا سر حد مرگ شکنجه اشون میکرد بعدم میفروختشون
یادمه یه روزی تهیونگ خیلی معصوم و مهربون بود و حتی ازارش به یه مورچه نمیرسید ولی بعد اون اتفاق خیلی عوض شد...**********************
Yoongi's pov
بعد اینکه وودکا هامون رو خوردیم رفتیم به سمت سالن وی ای پی و خب کاملا معلوم بود که به تمام اون امگا ها و هرچی توی این سالن هست عطر محرک جنسی زدن اههه همین الانم اون پایینا درد سر ایجاد داره میشه باید خودمو فعلا کنترل کنم
***********************
Jimin's pov
خب الان هممون تو اون اتاقکای اینه ای هستیم با دوتا اسپیکر توی هر اتاقک که بهمون هرکاری میگنو باید انجام بدیم
از وقتی وارد این اتاقک اینه ای شدیم دارم دعا میکنم که بتونم دوباره جین هیونگو با کوک ببینم و بتونیم کنار هم خوشحال باشیم دارم دعا میکنم یه نفر مارو بخره چون هنوز اولین هیتمونو نداشتیم امکان اینکه بخرنمون زیر 40%عه اگه ما رو نخرن یه نفر مارو مارک بردگی میکنه که نه میتونیم حرف بزنیم و گوش هامون هم میبرن و چشمامونم در میارن و به بار هایی از اینجور برده ها دارن میفروشن و من اینو نمیخوام حتی فکر کردن بهشم خیلی ترسناکه.....*******************
هلوو گایز
خب این پارت قرار بود هم پارت 2باشه هم3 ولی یکیشون کردم😊چه دختر خوبیم من😂
و اینکه گایز میشه کامنت بزارین حس میکنم خوب نیس 😕
و اینکه چهار شنبه هم پار داریم😇
لاو یو ال🌹🌹
YOU ARE READING
My fucking world
Werewolfمن دارم توی دنیایی زندگی میکنم که امگا ها کوچکترین ارزشی ندارن توی دنیای من همچی اول برای الفا ها بعو بتا ها ست اگه چیزی هم بمونه به امگاها داده میشه اما توی رده امگا ها هم امگا های ماده بالا تر از امگا های نر ان خب نکته جالبشم همینه من یک امگای ن...