1

95 6 34
                                    

"سلام شما با منزل کیم  تماس گرفته‌اید.
لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید."

*نفس‌های مقطع  زن از پشت تلفن به گوش میرسه

_نامجون عزیزم رسیدی خونه  لطفا بهم زنگ بزن. باید با هم حرف بزنیم...خواهش میکنم!
*صدای ممتد ماشین
میدونی چند وقته تنها نشستیم پیش هم؟ دیگه حتی شبها هم نمیبینمت. جلسه‌های گروهی رو هم نمیای. دارم از تنهایی دیوونه میشم نام، چقدر تو خونه بمونم تا خاطره های سه‌تاییمون لهم کنن؟  من نمیتونم تورو هم از دست بدم. انقدر ظالم نباش.
*زن با لحن عصبی، بلندتر داد میزنه.
فکر میکنی فقط برای تو سخت بوده؟ فقط تو
بلدی عزاداری کنی؟ تو قالب مرد مظلوم و شکست‌خورده‌ات میری و کسی باهات کاری نداره؟
پس من چی، چرا یه نگاه به من نمیندازی؟باید حتما بمیرم ؟
* لرزش صداش آرومتر میشه و دم عمیقی میگیره .
فقط بیا تمومش کنیم، دیگه نمیتونم توی این ترس، دائم دست و پا بزنم.
حداقل بهم زنگ بزن، التماس  میکنم.

IT'S MR.KIMWhere stories live. Discover now