the stranger|غریبه

44 19 49
                                    

تور های بلند و مشکی رنگی که تا زیر زانوی شعله ها میرسید لباس رسمی قلمرو آتش بود.

چهره ی هیچ کدامشون مشخص نبود ولی از حرف ها و ناسزا های بلندی که ما بین مردم گفته میشد خشم و عصبانیت مشخص بود‌.

شعله ی کوتاه و تپلی دهانش رو باز کردو فریاد کشید.

_تو خیانت کردی.

دختر بچه ای به زورِ دست های کوچک راهی برای خودش میان جمعیت باز کرد و با خشم از لابه لای جمعیت داد زد.

_تو میخواستی مارو بکشی.

شعله ی پیر با عصایی که از جنس جواهر بود جمعیت را کنار زد تا روبه روی پادشاهشان قرار بگیره عصاش رو بالا اورد و روبه الهه اتش نشونه گرفت.

_تو لیاقت این قدرت رو نداری.

و همه ی شعله ها یکصدا شروع کردن.

_اگه تو نبودی روح ما به بند کشیده نمیشد
_همش تغصیر توعه.
و صدای هم همه و اعتراض پیرجوان در هم پیچید.

اما از لابه لای تمام صداها صدای هق هقی بلند تر از همه شنیده میشد.

هق هقی که متعلق به الهه ای مو ابی بود که با چشم های اشکی به سمت جنگل گورستان فرشته ها فرار میکرد.

شعله های عصبانی انگشت اشاره اشان رو به سمت الهه اب بردند و بلند جیغ کشیدند.

_نابودگر داره فرار میکنه.
_بگیریدش.

پادشاه با چشم هایی به خون نشسته به مردم نگاه میکرد و سعی داشت با قدرتی که داشت شورش رو سرکوب کنه.
اه و نفرین های تک تک شعله هایی که مقصودشان الهه ی اب بود ، به گوش الهه اتش میرسید و تمام وجودش رو دوباره خاکستر میکرد.

هر لحظه فشار جمعیت به الهه اتش بیشتر میشد ولی وقتی که متوجه شد قدرت کافی برای جمع کردن این هرجو مرج بزرگ رو نداره بی توجه به مردمی که به لباس هایش چنگ می انداختن به سمت الهه اب دوید تا مانع رفتش بشه
ولی....
شعله ها زودتر دست به کار شده بودند و خودشون رو به جنگل گورستان رسونده بودن.

و زمین سبز رنگی که به تازگی پاهای برهنه ی جیمین لمسشون کرده بود رو به آتش کشیدند .

تصویری تمام نارنجی و قرمز رنگ با شعله های بلند رو توی چشم های براق پادشاه درست کردند.

این کابوسی بود که حادثه ی سال ها قبل رو بار ها و بار ها بهش یاد اوری میکرد.

صحنه ای که بار ها و بار ها دیده بود و هر بار با آتش گرفتن جنگل قلب الهه اتش هم خراشیده میشد و بند بند وجودش را با آتش خودش میسوزاند.

صدای سوختن جنگل بلند تر و بلند تر میشد ولی چیزی اینجا عجیب بود‌.

اینبار صدای سوختن جنگل شبیه جلز و ولز آتش نبود.
بلکه شبیه کشیده شدن شمشیر روی سنگ بود.

In The Name Of Who?Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt