با غر غر روی زمین نشست و سطل طوسی رنگ کنار میز رو به خودش نزدیک تر کرد تا تیکه های گلدونش رو توی اون بریزه هر چند گاهی اوقات با حرص به سولمیتش و هیونگ همیشه درخشانش چشم غره میرفتجیمین- انقدر چشم غره نرو کیم تهیونگ خونه رو تمیز کن
تهیونگ تیکه بزرگی از گلدون شکسته رو تو سطل آشغال ریخت و گفت
تهیونگ- جیمین این خونه منه ها حواست هستجیمین سر خرگوشی که داشت هویج میخورد رو ناز کرد و گفت
جیمین- ببخشید من مهمون توام... امدم خونه دوستم میبینم همجا رو زدی ویرون کردی....
هوسوک با دو تا فنجون از آشپزخانه خارج شد و کنار جیمین نشست
هوسوک- قهوه
جیمین- ممنون هیونگتهیونگ تیکه اخر گلدون شکسته رو توی سطل اشغال انداخت و گفت
تهیونگ- پ من چی هیونگ
هوسوک نیشخندی زد و گفت
هوسوک- از اونجایی که من داشتم یه میان وعده درست میکردم یه کوچولو توی سینک ظرف جمع شد برو اونا رو بشور یه قهوه هم برای خودت بریز بیاتهیونگ صورتش رو جمع کرد و جیمین خندید با خنده بلند جیمین گوش های بلند خرگوش کوچولو سیخ ایستاد و با تعجب به جیمین نگاه کرد
جیمین- اخ خداااا این چقدر کیوته من میبرمش خونه خودم
تهیونگ از جاش بلند شد تا به اشپزخونه بره اما با حرف جیمین اخم کرد و گفتتهیونگ- جیمین اون خرگوش صاحب داره
حیمین ابروهاش رو بالا انداخت و گفت
جیمین- ولی تا جایی که یادم میاد تو گفتی توی فضای سبز خونت پیدا کردی بدون صاحبه پستهیونگ- همین طور که تو گفتی توی فضای سبز خونه خودم پیداش کردم پس برا منه
جیمین خواست چیزی بگه که هوسوک زودتر شروع به حرف زدن کرد
هوسوک- چطوره بزاریم خود خرگوش انتخاب کنه صاحبش کی باشههوسوک با یه لبخند گفت و جیمین و تهیونگ همزمان غریدند
تهیونگ&جیمین- هیونگ سو استفاده از ما برای ساختن ودیو تیک تاک جدیدت درس نیس
هوسوک با خنده دستش رو به معنای تسیلم بالا اورد
هوسوک- به خاطر خودتون گفتم هر جور مایلیدجیمین- من مایل نیستم
تهیونگ- اره از اونجایی که تو بازنده ای
جیمین- وات د فاککک کیم تهیونگ یادت رفته هفته پیش کی بود که کله پات کرد تو همون بازی که میگی من توش عالییمتهیونگ- اون اتفاقی بود اگه هیونگ حواسمو پرت نمیکرد من میبردم
جیمین-چرت نگو جونت۳۰ درصد بود چجوری میخواستی ببری
هوسوک که دید بحث داره بالا میگیره مجبور شد داد بزنه
هوسوک- بستههههههههبا صدای بلند هوسوک خرگوش از جا پرید و بعد بوم از میز پایین افتاد
تهیونگ سریع تر از بقیه واکنش نشون داد و به سمت خرگوش شیرجه رفت بدن خرگوش رو اروم توی دستش گرفت و به قلب کوچلوش نگاه کرد که اینقدر تند میتپید که صداش همجا پیچیده بود
هوسوک- اوه خدای من حالش خوبه تهیونگ
جیمین- به نظر خیلی ترسیده میاد اصلا حرکت نمیکنهتهیونگ- نگران نباشین به نظر سالم میاد فقط یکمی ترسیده من میبرمش اتاقم اونجا هم ساکته هم امنه
جیمین و هوسوک سری تکون دادن و تهیونگ از پله های دوبلکس خونش بالا رفت تا خرگوش رو توی اتاقش بزاره
ووت فراموش نشه 🙃✨
YOU ARE READING
Easter rabbit ( خرگوش عید پاک
Fantasy🥚اسم : خرگوش عید پاک 🥚ژانرها: تخیلی/اسمات/رمنس/کمدی/امپرگ 🥚کاپل ها: تهکوک/سپ/نامجین 🥚نویسنده: جیهو 🥚خلاصه داستان :تهیونگ، شخصی که به خداناباوری سرسختانهش مشهور بود، به عنوان یه آرتیست هیچ دوره از زندگیش مسیح و عید های مسیحیان از جمله عید پاک ر...