تمام سعیمو کردم تو دانشگاه باهاش چشم تو چشم نشم..
اما موفق آمیز نبود و تو محوطه دانشگاه راهمو سد کرد و وقتی خواستم فرار کنم مچمو گرفت و بهم گفت
"نه کوک!نمیزارم دوباره فرار کنی"
و اینجوری بود که داد زدم"پسره منحرف!!"و همه نگاه ها رفت سمتش و هیچ وقت یادم نمیره موقعی که تونستم از دستش در برم گفت
"تلافی میکنم کوکااا"---
2021December25
YOU ARE READING
𝘬𝘰𝘰𝘬 𝘋𝘪𝘢𝘳𝘺 •vkook•
Humor«کامل شده» •دفترچه خاطرات کوک• زندگی مضحک، مزخرف و افتضاح جئون جانگکوک با موهای صورتی! در دفترچه خاطرات ⁶⁰ برگ •vkook•