♡binsan♡

92 12 16
                                    

خلاصه:
سانها پسر آرومیه که به تازگی به مدرسه جدید انتقالی پیدا کرده و توی مدرسه با همکلاسی شیطونش ام جی آشنا میشه و توی مسابقه میبازه و حالا باید طبق شرطی که واسش گذاشتن بره مربی باشگاه کنار مدرسه رو ببوسه،
اون یکی از حرفه ای و جذاب ترین مربی های کره س مربی مونبین....

ژانر▪︎ مدرسه ای، اسمات {وانشات}

●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○

از روی تخت بلند شدم و بعد شستن دست و صورتم به طرف کمدم رفتم و لباسهامو پوشیدم، برای مدرسه جدید هیجان داشتم بعد از خونه صبحونه از خونه زدم بیرون،
به سمت ایستگاه اتوبوس حرکت کردم و با خودم راجب مدرسه جدید فکر میکردم،

سوار اتوبوس شدم به سمت مدرسه رفتم،
با اینکه ۱۹ سالم بود ولی هنوز تنها بودم میخواستم اینبار همه ی تلاشمو برای دوست یابی بکنم،
با رسیدن به دفتر و پشت استاد راه افتادم،

° استاد ° خب امروز یه دانش آموز جدید داریم،
استاد اشاره کرد تا خودمو معرفی کنم،
°سانها° سلام من سانها هستم،
استاد اشاره کرد پیشه یه دانش آموز به اسم ام جی بشینم،

°ام جی° سلام اسم من ام جی، دوست داری بعد کلاس باهم بریم برای ماهار،
با حرفی که زد خیلی خوشحال و هیجانی شدم سریع موافقت کردم،
کلاس تموم شد و همه به طرف سالن ناهار خوری رفتن،
منم ام جی و یه سری دانش آموز دیگه باهم رفتیم و مشغول خوردن غذا شدیم،

°ام جی° بیاید یه بازی کنیم هرکی باخت باید مربین مون رو ببوسه، همه موافقت کردن و شروع کردیم،
از شانس بده من بازی بود که من توش افتضاح بودم یعنی گیم،
بازی شروع شد و همه مشغول بازی شدیم، یکی یکی یارام کشته شدن و منم جونم کم یکی از سربازای دشمن منو کشد،
بدبخت شدم حالا باید چه کار کنم؟!
با داد و خوشحالی بقیه به خودم اومدم.

°سان° خب سانها شرطو باختی
°یوسانگ° درسته حالا باید بری به اون باشگاه،
°راکی° امیدوارم موفق باشی،

°سانها° امممم چیزه ولی من اصن این مردو نمیشناسم چطوری ببوسمش حتی آدرس باشگاهم نمیدونم، من نمیتونم....
°ام جی° نزن زیرش که اصن کاری نداره ما کمکت میکنیم
°راکی° درسته ام جی میبرتت به سمت باشگاه و بقیه راهو باید خودت بری،
°ام جی° چرا من باید برم؟؟؟
°یوسانگ° چون خودتم شاگرد ارشد مربی رو دوست داری،

با این حرف یوسانگ گوشای ام جی قرمز شد و به سمت یوسانگ هجوم برد و مشغول کشیدن موهاش شد،
بچه ها رفتن سمتشون تا جداشون کنن،
°سان° به خودتون بیاید هنوز مثل بچه ها رفتار میکنید
°ام جی° چون بچه ایم، من اصن جین جینو دوست ندارم..
°یوسانگ° آره تو راست میگی،

ام جی خواست باز بره باهاش درگیر بشه که وسط بحثو دعواشون پریدم؛
اممم ببخشید تکلیف من چی میشه؟!
°ام جی° هیچی بیا باهم بریم به باشگاه
°سانها° اما....
°ام جی° اما نداره
ام جی مچ دستمو گرفت و به سمت خودش کشوند...
کشون کشون منو به طرف باشگاه برد و هل داد توی باشگاه،

One ShotWhere stories live. Discover now