پارت هفدهم : جئون هه جین

1.9K 418 126
                                    

_هی هیونگ
جیمین با ذوق گفت و طبق عادت همیشگی برای یونگی دست تکون داد .
یونگی خندید سمت جیمین آمد یکدفعه نگاهش به پسر آلفا کنار جیمین افتاد ؛ اخم کرد ‌.
جیمین آروم خندید دست یونگی رو کشید تا صندلی هم‌ردیفشون بشینه .
_ آروم باش هیونگ . این تهیونگه برادر امگا چانیول هیونگم .
یونگی آبرویی بالا انداخت .
_ اسمت چیه؟!
تهیونگ با خجالت نگاهش رو به یونگی داد لعنتی اون یه امگای وحشی بود .
_ بئون تهیونگ
_ مین یونگیم ..... ببر آبی
تهیونگ تعجبی به یونگی نگاه کرد .
ببر آبی
ببر آبی
_چی ؟! نه!!!!!!
تهیونگ با فهمیدن منظور یونگی با دلخوری گفت .
جیمین خندید و به آرومی موهای آبی تهیونگ رو نوازش کرد .
_ ایگو ایگو ببر آبی ما ناراحت شد؟!
_ جیمین!!!!
_ رسیدیم
جیمین قبل از اینکه بهش یورش برده بشه تند گفت و از جاش پرید .
_ بلند شو ببر آبی باید پیاده بشیم .
یونگی گفت و تهیونگ رو کشید تا حرکت کنه .
تهیونگ غرغر کرد
چرا امگا های اینجا اینجوری بودن؟!
صدالبته دروغ بود اگه می‌گفت حس خوبی نداره . این حس راحتی حسی بود که سال ها دنبالش بود .
تهیونگ آخرین پله اتوبوس رو پایین اومد که نگاهش به نگاه سهئن کوک گره خورد .
سئون کوک با دیدن تهیونگ لبخند بزرگی زد و سمتش رفت
_سلام آقا ببره
تهیونگ چشم غره ای رفت
سئون کوک بلند خندید و تهیونگ رو سمت خودش کشید _تو خیلی خوبی آقا ببر
_خفه شو
خنده های سئون کوک با حرف  تهیونگ بیشتر شد
_بهتره از آغوش همدیگه بیاید بیرون تا نکشتمیتون
یونگی خطاب به جانگ هون و جیمین و بعد کوک و تهیونگ گفت
_اوه باشه هیونگ باشه
کوک گفت و این بار سمت یونگی رفت و بغلش کرد و بلند کرد
یونگی از وحشت جیغ کشید
_منو بذار زمین عوضی
_بهترین منو محکم بگیر چون که قراره تاخود کلاس اینطوری ببرمت
_توی عوضی
حرف یونگی با شروع ناگهانی دویدن کوک قطع شد و بعد صدای بلند داد های یونگی توی سالن مدرسه شنیده میشد

×××××××××××××××××××××××××××××

با ورود دبیر باکلاس یونگی دست از چشم غره رفتن به سئون کوک برداشت
سئون کوک بلند خندید
_ساکتشو کوک
_ببخشید هیونگ
سئون کوک با شرم گفت و نگاهش رو به استاد داد
بچه ها قبل اینکه استاد مین بیاد بهتره با دانش آموز جدید آشنا بشید
آقای اون استاد عکاسی بود با لبخند گفت و بعد به کسی که دم در وایساده بود اشاره کرد وارد بشه
گرگ دوقلو های آلفا با دیدن اون شخص غرش بلندی کردن
جیمین با حس عصبانیت جفت های گرگش برگشت و به دوقلو ها نگاه کرد
آقای اوه عصبی به دوقلو ها نگاه کرد
_ سیوت کوک و جانگ هون بهتره خودتون رو کنترل کنید و گروه بیرونتون میکنم . خودت رو معرفی کن
جیمین با دوبله شکی نگاهش رو از جفت هاش گرفت
و نگاهش رو به دختر تازه وارد داد دختر زیبایی بود و صددرصد امگا
نگاهش با دختر یکی شد دختر نیشخند بزرگی زد و نگاهش را از جیمین گرفت
جیمین متعجب به دختر خیره موند
«خطر»
جیمین با حرف گرگش در غرش عصبیش گرگش شد این دختر یه دختر عادی نیست
_جئون هه جین هستم . امگا خوشبختم امیدوارم زمان خوبی رو با هم داشته باشیم
_ممنونم هه جینا ما یه دانش آموز جدید دیگه هم داریم
آقای اوه به تهیونگ اشاره کرد تهیونگ با خجالت بلند شد و جلو رفت
_ بئون تهیونگ هستم آلفا خوشبختم
تهیونگ تند تند گفت و بعد آروم زمزمه کرد
_میشه بشینم؟!
آقای اوه آروم خندید و سر تکون داد
جیمین آروم به شونه تهیونگ زد و خندید
_ خوب بود آقا ببره
_ جیمین
تهیونگ ناله کرد
جیمین خندید
_ خب بچه ها آقای مین ده دقیقه دیگه میاد منتظر باشید شلوغم نکنید
آقای اوه با لبخند گفت و کلاس خارج شد
_ اوپا
هه جین یا لبخند گفت و بلند شد و سمت سئون کوک و جانگ هون رفت
جیمین بلند غرید و ناخوداگاه از جا پرید
_ هه جین شی بهتره فاصله رو رعایت کنی
جیمین با جدیت غرید و سمت آلفا هاش رفت و هر دو آلفا بلند شدن تا مراقب امگای عصبیشون باشند
_ هی جیمینی آروم
_ تو همونی اره .تو همونی هستی که فیلم دروغین فرستادی .
جیمین بلند غرید
_ اوه جیمینی تو خیلی باهوشی
هه جین با نیشخند گفت و جلوتر آمد
جانگ هون غرید و جا.ی هه جین وایساده
_ خیلی دلت دردسر میخواد اره؟!
_ اوپا چطور میتونی اینو بهم بگی من جفت تو و کوکی اوپام !
_ جفت؟! جفت ؟! توی هرزه
جیمین عصبی داد زد و جانگ هون رو هل داد و بقیه دختر رو گرفت
_ هرزه عوضی بهتره بدنت رو به آلفا های دیگه بدی تا تقضیه کنن نه الفاهای من
جیمین با نیشخند گفت
_ تو یه امگای وحشی ای جیمین ولی من می‌دونم با هم نوع خودم چه طور رفتار کنم
هه جین با نیشخند. گفت و از کلاس خارج شد

×××××××××××××××××××××××××××××

گرگ جیمین بلند غرید و روی پای آلفای کوچیک تر نشست و به لب های کوچیک و نازک آلفا حمله کرد
سیمون کوک ناله از لذت کرد و به چشمای برادرش که حالا سرخ رنگ بود نگاه کرد. و بعد به چشمای خونی رنگ و خیس امگاشون
_ آروم باش جیمین
جانگ هون موهای جیمین رو به آرومی نوازش کرد
_ امگا آروم باش
جیمین با شنیدن دستور آلفا بزرگتر از سئون کوک فاصله گرفت و با چشمای خونی رنگش‌به جانگ هون خیره شد
_الفا
_ آروم امگا چیزی نیست و هیچ اتفاقی قرار نیست بیوفته .ما مال توئیم.
_ من میتونم انجامش بدم؟!
جیمین با صدای ارزون گفت
هر دو آلفا میدونستن منظور امگا چیه
میخواست اونا رو مارک کنه
« گایز ببینید مارک امگا ها توسط آلفاها یه چیز مرسومه یعنی اون امگا با هیچ آلفا دیگه ای نمیتونه باشه و حالا امگا ها اگه الفاشون رو مارک کنم تا زمان مرگ امگا اون آلفا نمیتونه با هیچ امگای  دیگه ای باشه »
این خیلی محدود بود تعداد آلفا هایی که توسط امگاشون مارک شدن شاید کمتر از انگشتای دست بود ولی مشکلی مگه داشت
چرا نباید اجازه میدادن امگاشون مارکشون کنه
وقتی عاشقش بودن
_ جیمین انجامش بده
سئون کوک با لبخند گفت جیمین رو سمت خودش برگردوند
_ درست جیمین انجامش بده و ما و مارک کن
جانگ هون اینبار گفت و بوسه ای به گردن امگا زد
گرگ جیمین از لذت زوزه کشید
و شروع به بو کشیدن فرمون های آلفا کرد و به آرومی دندون هاش رو روی گردن آلفا کشید
_الفای من
امگا به آرومی گفت و بعد بوسه های آرومی روی گردن آلفا زد
قبل از اینکه گردن آلفا رو گاز بگیره
سئون کوک با سوزش گردنش ناله کرد میتونست دندونای امگا رو حس کنه
این حس خیلی خوبی بود
_دوست داریم جیمی

××××××××××××××××××××××××××

سلام سلام نمی‌خوام حرف زیاد بزنم در کل ببخشید و ممنون بابت همه چی
دوستون دارم این پارت جدید برای شماست
۸۰ کامنت
۱۱۰ ووت

Bạn đã đọc hết các phần đã được đăng tải.

⏰ Cập nhật Lần cuối: Feb 01, 2022 ⏰

Thêm truyện này vào Thư viện của bạn để nhận thông báo chương mới!

twinsNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ