پارت ۵

319 21 0
                                    

کوک : ........
کوک: خب راستش  تهیونگ بهم پیشنهاد دوستی داده بود منم قبول کردم 🥲 ولی خب راستش... منو ته جفتیم 🥲

جیمین :  واتتتتتت.......... باورم نمیشه ( تیکه کلام خودمه 🤣)

یونگی : 😴

جین : ماشالله ی داماد غیر خوابالو گیرم اومد

جیمین: یاااا  شوهر من خوابلو نیست فقط خستس

نامجون:  ساکت شدید بابا  خب کوک الان چرا داری گریه میکنی  اینکه خوبه 

کوک : یعنی الان شماها مشکلی ندارید

نامیم: ن عزیزم چرا باید مشکل داشته باشیم

ته :  خب بیبی گریه نکن دیگه  و اینکه  جین هیونگ و نامجون هیونگ شما از ما ها بزرگ ترید    لطفا میشه  این  بیبی بوی کوچیکتون رو بهم بدید  لطفا بزارید مردش شم .

جین و جیمی:🥺🤧🤧

نام : نمیدونم اگه دست من باشه میگم دو روز دیگه برید سر خونه زندگیتون

جین : پیشنهاد خوبی دادی همسرم فردا ن پس فردا عروسیه

ته و کوک:😲😲😲😲😲

جین : ساکت شید  فردا باید بریم خرید  و اینکه تهیونگ من امشب بیدارم ببینم رفتی پیش کوک اون چیزتو میکنم رو سرت
(چیزتو منظورم همون  ......اره دیگه 😅😅😅)
شب رو  ته و کوک ب فکر هم خوابیدن
فردا/______
جین :  پاشو عشق من پاشو  بیبی بویم

کوک :  هیونگ چی شده 😴

جین : زهر مارو هیونگ  ماما عزیزم ماما یا اوما

کوک : خب اوما چی شده

جین : پاشو عزیزم فردا عروسیته میخوایم واستون لباس بخریم

( بخدای  خدا  حوصله ندارم خریدشون رو بنویسم 🤧🤧🤧🤧🤧)(و اینکه شاید دو سه روز پارت نزارم پیس امروز چن تا میزارم )

پارت بعد عروسیه 🔞

/_______/_________
تموممممممم

my queen  Where stories live. Discover now