شات اول از دو شاتی _میس_ تقدیم به نگاهتون :
با نفس عمیقی که کشید ، به زیر پاش خیره شد .. ماشین ها با سرعت رد می شدن و عابرین بی خیال ، به راه خودشون ادامه میدادن ، اشک جلوی چشمامو گرفته بود و همه چیز رو از پس پرده تار اشک هاش ، محو می دید. چشماشو بست و گذاشت شبنم اشک روی گونه های سفیدش بشینه ، دستاشو باز کرد و با حس بادی که از لا به لای انگشت هاش عبور می کرد لبخند تلخی زد .
زیر لب زمزمه کرد : متاسفم کوکی .
و خودشو با اخرین توانش ، ازاد کرد و آسمون مقابل چشماش محو شد و به پایین سقوط کرد ._ هزار و یک ، هزار و دو ، هزار و سه ، خدا لعنتت کنه جین !
هزار و چهار ...با صدای شمردن کسی بالای سرش چشماشو باز کرد ، فقط یک ثانیه زمان برد تا همه چیز رو به یاد بیاره ، مگه اون نمرده بود؟ اخه مگه میشه؟ اون از یه ساختمون ده طبقه خودشو انداخته بود پایین !
با گیجی به محیط نا اشنای مقابلش خیره شد و از اینکه اون مکان شباهتی به بیمارستان نداشت ، نفس راحتی کشید .
با صدای بلند و پر انرژی ای که نزدیکش شنید ، از جاش پرید ، حس کرد پرده گوش هاش پاره شده .
+ هعییییییییییی، بیدارررررررررررررر شددییییییییییییی، حالتتتتتتت خوبههههههه؟؟؟
به صاحب صدایی که گوش هاشو به فاک داده بود خیره شد .
یک پسر خوشگل با شونه های پهن که با لب های جلو اومده نگاهش می کرد ، یعنی اون همون هوری معروف بهشت بود که می گفتن ؟؟ با ضربه ای که پس گردنش خورد ، اخی از بین لب هاش فرار کرد .
_ احمق ! حوری ها ، زنن.
این صدای همونی بود که داشت می شمرد .
جیمین یهو عصبانی شد ، اصن چه معنی داشت که بعد مرگش یک دیوونه گوش هاشو به فنا بده و یک دیوونه دیگه گردنشو؟! اصن اون چطوری تونسته بود ذهنشو بخونه؟؟؟
اما قبل اینکه بتونه دهنشو باز کنه و حرف بزنه ، اون پسره ی پر انرژی به وسط حرف های نگفته اش پرید و رگباری شروع به حرف زدن کرد.
+ آیگووووووووو پس تو منو یه هورنی میبینیییییییییی؟؟؟؟
شترق ! این دفعه گردن اون پسره پر حرف بود که مهمان دست های سنگین اون دیوونه ای که داشت می شمرد شد .
_ احمق ، اون حوریههههه نه هورنی.
پسرک پر حرف چشماشو یه دور چرخوند و زمزمه کرد :
+ حالا هر کوفتی که هست.
و دوباره ادامه حرفشو بدون مهلت دادن به پسرک گیج مقابلش زد .
+ داشتم می گفتم ، به حرفای این یونگی فسیل گوش نده .
داشتم می گفتم .. آیگوووو تو چراااا انقدر چلوندنییییی هستییییی ، مثل اون موچییییییی های خوشمزه ایییییییی که اون نامجون انگری برد از دنیای فانی میاره و نمی زاره من بخورممممممم.. واییی می خوام بخورمتتتتتتت.
و قبل اینکه جیمین به خودش بیاد لپاش مهمون دندون های پسرک وراج شده بود .
لعنتیییی حتی اون جونگ کوک همیشه راست، هم جرعت نداشت به لپاش دست بزنه ، با اینکه عاشقش بود .و خوب واقعا از اون پسر پوکر فیس ممنون بود که اون ادم خوار وراج رو ازش جدا کرد و گذاشت نفس بکشه ..
یونگی در حالی که جین رو از اون تازه وارد بدبخت جدا می کرد ، گوشش رو می پیچوند و توجهی به اه و ناله های جین نداشت ، وقت تنبیه جین بود ، اون احمق باز کار های شمارش مرده های اون ماه رو ول کرده بود و یونگی مجبور شده بود اضافه کار وایسته ، تازه گندکاری های جینو هم جمع کنه .
همیشه همین بود ، جین همش از زیر کار در میرفت و یا قاچاقی با نامجون می رفت دنیای فانی یا می رفت از ارواح بخت برگشته اخاذی می کرد ، جدیدا هم با هرمس* خدای یونانی خیلی رفیق شده بود و تقریبا تبدیل به رفیقای فاب هم شده بودن که از معابد خدایان سر تا سر دنیا دزدی می کردن . و اصلا هم به چپشون نبود که تا به حال معبد آیسیس* تو مصر و تخت جمشید ایران و معبد زئوس رو یا به اتیش کشیدن ، یا تخریب کردن البته ادعا می کردن که ناخواسته بوده و فقط موقع کنجکاوی و فرار باعث اون فجایع شدن . هرچند که هیچکدوم از خدایان حرفاشونو باور نکردن .
و البته مدرکی هم مبنی بر متهم کردن اونا نداشتن . اونا حتی به اقامتگاه نژا* هم رحم نکرده بودن و تا تونستن سر به سر اون زوج گی گذاشته بودن .
سر همین چیزا بود که بلاخره با اجماعی که تشکیل شد ، مسئولیت جین رو دوباره به یونگی دادن که تو بخش فرشتگان مرگ کار می کرد.
و حالا یونگی اینجا بود همراه با روح تازه واردی که تازه وارد شهر اشباح شده بود . این شهر یه منطقه مرزی بین دنیای فانی و دنیای دیگه بود . وظیفه همه فرشتگان مرگ از جمله یونگی این بود که ارواح رو به سمت دنیای دیگه بر حسب کار هاشون و گناهاشون و امتحانی که ازشون می گرفتن ، راهنمایی کنن به راه هایی که به چرخه زندگی بعدی ، بهشت، جهنم میرسید.
یونگی قبل اینکه جین دوباره چیزی بگه ، طلسمی زمزمه کرد که دهن جینو بست ، و جین تا یک ساعت اینده نمی تونست حرف بزنه.
هرچند که فعلا داشت با همه جای بدنش بهش فاک نشون می داد ولی خوب برای یونگی مهم نبود .
فعلا باید به تازه وارد میرسید . پرونده اشو از میان هزارتا پرونده برداشت . و شروع به خوندن کرد :
YOU ARE READING
Miss
Romance_کاش می دونستیم ، آیندمون در خطره ، شاید اونوقت بیشتر مراقب حال می بودیم_ Name: Miss Couple: TaeJin , kookmin Genre: Fantasy , Angst , comedy , Romance , drama Writer: Shiro Twoshot چنل تلگرام: @taejinworld