همه چیز از یه بازی کامپیوتری ترسناک شروع شد خیلیا میگن وقتی این بازی کامپیوتری رو شروع میکنی یعنی حکم مرگت رو امضا کردی تاحالا کسی از این بازی جون سالم به در نبرده هر گیمری بعد بازی کردن فقط جنازه شون با صورت خونی و چشمای از حدقه در اومده جلوی صفحه نمایشگر دیده شده تا الان هزاران گیمر جونشون رو از دست دادن خیلیا این رو شایعه فرض میگیرن و بازم بازی میکنن ولی در خطرن.....کسی هم نمیدونه اسم سازنده بازی چیه و هدفش از ساختن این بازی چیه اما من میدونم چون از این بازی جون سالم به در بردم هرچند که بعدش میمیرم چون «او» بهم یه هفته زندگی کردن وقت داده و بعدش میمیرم ;)
بزارید داستانم رو براتون تعریف کنم.....اونروز یه تابستون گرم دیگه شروع شد مدرسه ها تعطیل شدن. خورشید سوزان کله هممون رو آبپز کرده بود و خیلیا از تعطیلات خوشحال بودن.....
تهیونگ : هورااااااا تابستون شروع شددددد
جین : آخیش امتحان آخری حسابی پیرمون کرد
یونگی با یقه لباسش خودشو باد زد و بی حال گفت
یونگی: خیلی گرمه هوووف
هوسوک خندید دست روی شونه یونگی گذاشت
هوسوک : عوضش از امتحانا خلاص شدیم
جیمین لبش رو لیسید و گفت
جیمین: هوس بستنی کردم
جین : اخ گفتی منم دلم خواست
یونگی : منم برا خنک شدن بهش محتاجم
تهیونگ و هوسوک : آرهههه
همگی به نامجون که سرش تو کتاب بود نگاه خاصی کردن نامجون نگاه خیره اونا رو حس کرد سرش رو از کتاب به اونا انتقال داد و یه ابرو بالا داد عینکش رو صاف کرد و گفت
نامجون : این چه نگاه مزخرفیه؟
همگی زبونشون رو گوشه لبشون بردن😋 و نامجون با این حرکت تکخنده ای کرد و گفت
نامجون : خودمم هوس یخمک کردم
تهیونگ با کمال پروویی گفت
تهیونگ : اوک تو حساب کن
نامجون با حرفش ابرو هاش تو هم رفت و گفت
نامجون : هییی چرا من باید پولشو بدم؟؟
یونگی : چون تو کار میکنی و ما پولی نداریم
جیمین : تمام پول تو جیبی هامون تمام شده
جین هم جیب های خالیشو به نامجون نشون داد
نامجون پووفی کشید و ابرو هاش رو ماساژ داد و گفت
نامجون : حاضرم دوباره کل تابستون رو امتحان بدم اما کیف پول شما ها نباشم .
هوسوک : نگران نباش هیونگ برمیگردونیم
همگی سر تکون دادن بجز تهیونگ
تهیونگ : من قولی نمیدم
جیمین پس گردنی به تهیونگ زد و گفت
جیمین : تنت میخاره نه؟؟؟
نامجون : نه
جین : اههه هیونگ ضد حال نباش پس میدیم دیگه* این فیک نامجون از همه بزرگ تره
نامجون که داشت زیر نور خورشید آب میشد و حوصله بحث و اصرار ما رو نداشت گفت
نامجون : باشه
همگی : هورااااااااا゚+*:;;:* *:;;:*+゚💀゚+*:;;:* *:;;:*+゚
به اون چیز خوشمزه و شیرین لیس زدم خیلی خوب بود بازم میخواستمش اصلا میخواستم کامل بخورمش دوباره به بستنی خوشگلم لیس زدم کل بدنم رو خنک کرد میتونستم قوت گرفتن بدنم رو حس کنم بقیه هم مثل من حالشون تازه شده بود اما هیف اون آخرین بستنی دورهمی ما بود.
یونگی : آخیییششش خیلی وقت بود مثل الان حس تازگی نکرده بودم.
تهیونگ : کل بدنم جلا گرفت
هوسوک یه قاشق دیگه از بستنی اسکوپی اش خورد و با ذوق گفت
هوسوک : خییییلیییی خوشمزسسسسس
جین درحال جوویدن نون بستنی اش حرف هوسوک رو با «اهوم» تایید کرد.
جیمین در حال لذت بردن خامه روی آیس پکش بود و رد خامه بالای لبش مونده بود که همه رو به خنده در اورد. جین هم برا اذیت کردن جیمین گفت
جین : سیبیل خامه ای دل منو بردی انقدر عشوه نرو غممو نخوردی
همه با آهنگ از جین خندیدن و جیمین هم انگشتش رو خامه ای کرد و به بینی جین زد و گفت
جیمین : دماغ خامه ای من چقدر تو خوشگلی اما مثل همیشه تو مف خوری
بازم همه خندیدن.
تهیونگ : بابا دس خوش شما یه پا شاعرین
نامجون در حال مکیدن یخمک با نی بود و اصلا شوخی هامون براش جالب نبود شاید اگه کیف پولش رو خالی نمیکردیم مثل ما خوشحال بود و هوسوک که متوجه حال نامجون بود بلند شد روبه روی نامجون ایستاد مشت دستش رو گرفت و داخل دستش چند تا سکه گذاشت و گفت
هوسوک : این نصف دنگ بستنی من بقیه شو هفته دیگه میدم
نامجون با تمسخر گفت
نامجون : مگه باجه تلفنه سکه میدی؟؟
هوسوک : همینو داشتم دیگه حالا دیگه خم تو ابروت نبینم
نامجون از اهمیت هوسوک به حالش نیشخند زد و بحث رو باز کرد و گفت
نامجون : برنامتون برا تابستون چیه؟
جین آخرین تیکه نون بستنی اش رو خورد و گفت
جین : نمیدونم برنامه ای ندارم
یونگی: من شاید خواب باشم
هوسوک : منم برنامه ای جز خرید ندارم
جیمین : منم برنامه ای ندارم
تهیونگ : من که میخوام کل تابستون رو گیم بزنم
هوسوک : چه گیمی؟؟
تهیونگ : یه جدید خریدم هنوز بازیش نکردم دوست دارم گروهی بازی کنم شما میاید؟؟
جیمین : اوک
نامجون : تا حالا گیم نزدم اما باید جالب باشه
جین : چه بازیه؟؟
تهیونگ : یه بازی جستجوی گنجه
یونگی : بچگونه بنظر میاد
تهیونگ : میگن خیلی باحاله محدودیت سنی هم داره اما شایعه شده میگن هرکی این رو بازی کنه میمیره
یونگی : الکیه بابا
نامجون : آره بابا مردم شایعه زیاد میگن
هوسوک : اینجوری که تو میگی من بیشتر برا بازی کردنش مشتاق میشم
جیمین : پس بیا بازی کنیماشتباه خیلی بزرگی کردیم که بازی رو شروع کردیم نباید اصلا دیگه رنگ این بازی رو ببینیم ما واقعا حکم مرگمون رو امضا کردیم با پای خودمون افتادیم تو دره مرگ نباید..... نباید بازی رو شروع میکردیم......نباید......
ادامه دارد...........
پایان پارت 1
...........................................................................
پارت 1 فیک Hide and seek
امیدوارم خوشتون بیاد😁
از اونجایی که من خیلی آدم جو گیری هستم سعی کردم پارت اول سکته تون ندم که از خوندنش منصرف بشید فعلا پارت 1 و 2 رو مرموز پیش میبرم و کم کم ترسناکش میکنم نگا چقدر من مراعات روحیه شما رو میکنم حالا هم برا تشکر لایک کنید عزیزانم🥰کامنت یادتون نره😄
اون ستاره هم رنگی کنید😊
YOU ARE READING
HIDE AND SEEK ☠️
Horrorسلام سلام ادمین نارنگی اومده با یه فیک باحال. .................................................................................................. تو این فیک هیچ کاپلی وجود نداره همه اعضا با هم هم دانشگاهی هستن که تهیونگ که یه گیمر معروفی تو یوتیوب هس...