PART 5👻😈

1 0 0
                                    

هوسوک یه نگاه به کاسه آب توی دستش و یه نگاه به پای قطع شده اش نگاه کرد هممون میتونستیم بغض توی چهره هوسوک رو ببینیم و باعث میشد یکم دلمون برا هوسوک بسوزه چون هیچکدوممون طاقت دیدن چهره غمگین هوسوک رو نداشتیم هممون هوسوک رو همیشه با چهره خندان و درخشان میدیدیم اما الان با چهره نا امید و غمگین. نامجون که با دیدن چهره هوسوک خیلی ناراحت شده بود کنار هوسوک به دیوار تکیه داد و گفت
نامجون : هی هوسوک میدونی به ترکیب تن ماهی و پلو چی میگن؟ میگن پلوتون
هیچکس نخندید حتی هوسوک که با شنیدن یه جک بیمزه از خنده غش میکرد اما امروز نبود..... جیمین کلافه گفت
جیمین: هیونگ این جک بود؟ بنظرت الان وقت جکه؟؟
نامجون با کمی پشیمونی گفت
نامجون : فقط میخواستم یکم جو اتاق عوض بشه
هوسوک که به کاسه آب زل زده بود لبخند غمگینی زد و گفت
هوسوک : نه......قشنگ بود
تهیونگ راه نامجون رو ادامه داد و گفت
تهیونگ : یه زرافه و یه کلاغ باهم بچه دار میشن بچشون میشه کلافه.
تهیونگ از جک بنظر خودش بامزه خنده ریز کوتاه زد تا خنده بقیه رو هم دریافت کنه اما نشد جین که بازم از اون موضوع از تهیونگ عصبی بود با صدای حرسی اش گفت
جین : مقصر لازم نیست کمک کنی همین که ساکت باشی بهترین کمکه .
یونگی یه چشم غره به جین رفت تا دیگه بحث رو کشش نده هوسوک بلاخره زل زدن به کاسه رو تموم کرد و سرش رو به طرف جین چرخوند و گفت
هوسوک : مقصر؟؟؟ چرا تهیونگ مقصره؟؟
جین بیخیال از حال بد و فشار عصبی تهیونگ که رویش گذاشته بود گفت
جین : خودت چی فکر میکنی؟ کسی که باعث از دست دادن پات و گیر کردنمون توی این بازیه تهیونگ دیگه
یونگی عصبی از جاش بلند شد و گفت
یونگی: بس کن جین بسه لطفا ما گفتیم دیگه درباره این موضوع بحثی نمیکنیم حالا که هوسوک حالش بهتر شده انقدر انرژی منفی نده تا حالش بدتر بشه
جین هم از جاش بلند شد و داد زد تا صداش به صدای یونگی برسه
جین : چرا حقیقت رو پنهون میکنی؟؟ اشتباه میگم؟؟ کی بود این بازی رو بهمون معرفی کرد؟ کی بود که مرگ و میر بازی رو به شایعه گرفت؟ کی بود که ما رو به این مکافات کشوند هاااا؟؟؟ بهم بگو کی بود؟؟؟
جیمین از جاش بلند شد و گفت
جیمین : اینطوری نمیشه منم مقصر بودم
نامجون هم بلند شد و دستش رو بلند کرد و گفت
نامجون : منم مقصر بودم
یونگی هم با جدیت گفت
یونگی : منم مقصرم
هوسوک که چیزی از ماجرا نمیدونست کاری نکرد و فقط بهشون نگاه میکرد. و گوش میداد تا شاید ماجرا رو بفهمه
تهیونگ بلند شد و دستش رو روی سینه اش گذاشت و گفت
تهیونگ : من مقصر اصلیم
جین تمسخر گفت : بله که هستی عامل بدبختیمون تویی
تق!!!!
هممون با بهت به جین نگاه کردیم هوسوک بهت زده دستش رو روی دهنش گرفت. جین سوختگی روی لپش رو حس کرد و صورتش رو به طرف کسی که بهش سیلی زده چرخوند باورش نمیشد یه روز نامجون بهش سیلی بزنه نامجون با اخم غلیظی و عصبانیت که از اول بحث تا الان نگه داشته بود و حالا فوران کرده بود گفت
نامجون : جین دیگه کی میخوای بس کنی هاا؟ تو هم مقصری فکر نکن خیلی هم مظلومی تو هم قبول کردی تازشم خودت بهم هدفون اضافی برای بازی بهم دادی پس مقصر گیر کردن من تویی . انقدر دیگران رو مقصر ندون انقدر.....
نامجون به خودش اومد و دید جین داره گریه میکنه سریع بدون هیچ مکثی جین رو  بغل کرد .
نامجون : ببخشید زیاده روی کردم
جین : نه تقصیر تو نیست. ببخشید که تو هم توی این بازی گیر انداختم ......
کیلر بانی با لحن شاکی گفت
کیلر بانی : خب دعوا و آشتی هاتون تمام شد؟؟ میخوام مرحله بعدی رو باز کنم
با این حرف کیلر بانی هممون بلند شدیم و به هوسوک هم کمک کردیم بلند بشه و به نامجون و جیمین تکیه داد. در خروجی انباری باز شد و همه کنجکاو بودیم بازی بعدی چیه داخل اتاق شدیم چراغا خاموش بود و در پشت سرمون بسته شد هممون یکم ترس بهمون رو کرد و یک دفعه همه چراغا روشن شد این اتاقم مثل انباری شلوغ بهم ریخته و پر خرت و پرت بود اما با یه تفاوت روی دیوار های اتاق تعداد زیادی فرورفتگی با شکل های مختلف و عجیب بود. هممون منتظر توضیح کیلر بانی بودیم که گفت
کیلر بانی: خب بچه ها اطراف رو نگاه کنید..... احتمالا متوجه فرورفتگی ها شدید این بازی هم مثل بازی قبلی قایم باشکه  اما شما باید چیزایی که قایم شدند رو پیدا کنید هر فرورفتگی مخصوص یکی از شی های توی اتاق است و ممکنه بعضی شی ها شبیه هم باشن. شما یک ساعت زمان دارید تا شی مورد نظر را در فرورفتگی مخصوص خودش بزارید اگر درست باشه چراغ دور شی سبز میشه و اگر شی اشتباه بزارید....... دینگ دانگ زمانتون از الان شروع میشه.
هممون در فکر اینکه اگه شی اشتباه در فرورفتگی بزاریم چه اتفاقی میوفته یعنی مثل هوسوک پا مون یا یکی از اعضای بدنمون از دست میره؟؟؟
یونگی یه فرورفتگی شکل مثلث متساوی الساقین کوچک پیدا کرد و حدس میزد شی جای خالی رو پیدا کرده یه پیتزای گندیده روی زمین رو پیدا کرد و میخواست پیتزا رو برداره که پیتزا دست و پا دراورد و جیغ کشان از دست یونگی فرار کرد و زیر مبل رفت هممون با تعجب به پیتزا ی زنده نگاه کردیم و بعد بهم دیگه نگاه کردیم جیمین که داشت خندش میگرفت دستش رو روی دهانش گرفت تا صدای خندش شنیده نشه
جیمین : خخخخ این دیگه چی بود
یونگی به جیمین نگاه کرد از خنده جیمین یونگی هم لبخند زد و گفت
یونگی : نمیدونم اما بامزه بود
نامجون : عجیب بود
تهیونگ حرف نامجون رو تایید کرد
تهیونگ : آره چرا باید یه پیتزا دست و پا در بیاره؟؟
هوسوک: مگه تو دنیای موازی هستیم؟؟
جین جواب هوسوک رو داد
جین : ما الان تو یه بازی کامپیوتری هستیم هر چیزی ممکنه اتفاق بیوفته
هوسوک : راست میگی
یونگی: الان اون پیتزا رو چطوری از زیر مبل بیرون بیاریم؟؟
نامجون : مطمئنی اون شی مخصوص فرورفتگیه؟
یونگی : آره..... فکر کنم
نامجون یه نگاه به تایمر بالای در نگاه کرد و گفت
نامجون : پس بیاید دست بکار شیم. یونگی تو آماده باش تا وقتی مبل رو بلند کردیم پیتزا رو بگیری
یونگی : باش
نامجون و تهیونگ مبل رو بلند کردند و پیتزا مثل موش خیلی سریع میدوید و یونگی خودش رو روی پیتزا پرت کرد و تونست پیتزا رو بگیره پیتزا تو دست یونگی وول میخورد اما هیچی نمیتونست زور یونگی رو دست کم بگیره پیتزا رو داخل فرورفتگی مثلث شکل قرار داد و همه مضطرب به هم و به چراغ دور فرورفتگی که هنوز خاموش بود نگاه کردیم و دعا میکردیم درست باشه و در آخر چراغ به رنگ.......

ادامه دارد......
............................................................................

😭😭😭😭😭😭
سر این پارت کلی زجه زدم 😭😭😭

HIDE AND SEEK ☠️Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz