جیمین: از پله ها اومدیم پایین دیدم مامانم داره عصبی داره نگامون میکنه جیمین:مامان چته؟
(بچها اسم مادرشو یه اسم که به سرم رسید
اسم مادرش: سوهو )سوهو: کوفت کجا بودین بالا
کوک:مامان ول کن دیه!
سوهو:اوکیییییییییی😡😡🤬 بیاین صبحانه بخوریدVminkook:
نشستیم سر میز اعضا پوزخند زده بودن(بچها اعضا خبر دارن از رابطشون )یهو یونگی گفت: چیکار میکردین تو اتاق😈
جیمین که داشت غذا میخورد پرید تو گلوش و شروع کرد به سرفه کردن
همه ترسیدن
چون پدرو مادرشون داشتن صبحانه درست میکردم حواسشون نبود یهو جیمین انگشت فاک شو آورد بالا و همه زدن زیر خنده
مامان باباشون مشکوک نگاه کردن بهشون
جین: چیزی نی مامان ،جین آروم طوریکه خودشون بشنون گفت ای پدرسگ میخوای به چوخ بریم جیمبن:باشه باوبعد شروع کردن خوردن غذا
بعد از صبحانه همهی اعضا جمع شد تا ببین پدرو مادرشون چی میخوان بهشون بگنپدر:بچها من میخوام برم با زنم مسافرت و از اونجایی که شما کار دارین و نمیتونین بیاین میخوایم بریم خوش بگذرونیم حواستون به خودتون باشه مخصوصا به جیمین
جیمین پوفی کرد و با حالت حرصی گفت:مگه من بچم بعدشم هر جا میخوای برو
بعد لباشو داد جلو
و خودشو کیوت کرد که همه خندیدن به کیوتیشتهیونگ همون موقع یه گاز از لپ جیمین گرفت که جیمین جیغ زد گفت:وحشی آمازونی (بچها تلفظ درستشو نمیدونم پس به بزرگی خودتون ببخشید)
ظهر ساعت 4:اعضا نشسته بودن سره مبل جین پیش نامجون و هوپی
ویمینکوک روی مبل سه نفره یونمین نشسته بود شوگا روی مبل تک نفرهجیهوپ:آه. بچها حوصلم سر رفت بیاین بازی کنیم
جیمین:اره بیاین بازی کنیم حوصلم سر میره
بقیه اعضا موافقت کردنجین:بچهاجرعت حقیقت بازی میکنیم اوکی سرش میچرخه تهش جواب میده
تهیونگ رفت یه بطری خالی آورد گذاشت جلو اعضا بقیه اومدن مثل دایره یه جا نشستن
نامجون بطری چرخوند سرش افتاد جلوی یونگی تهش جیمین
یونگی نیشخندی زد و پرسید:جرعت یا حقیقت
(بچها یه چیزی بگم اینجا پدر و مادرشون بیرونن یادم رفت)
جیمین:امممممم جرعت
یونگی: باید با کوک کیس بری
بقیه اعضا همه گفتن:اووووو
جیمین گفت:چی😮
هوپی:بیخیال جیمین ما از رابطهتون خبر داریم برو دیه"خب بچها دستم شکست خیلی وقت بود آپ نکرده بودم مرسی بابت حمایتتون برگام ریخت ممنون واقعا ببخشید من اولین بارمه زیاد خوب نیستم تو فیک نویسی غلطی املایی چیزی بدی دیدید به بزرگی خودتون ببخشید
اوک خیلی زر زدم😂
خلاصه حمایت کنید تا پارت بعدی بدرود 😂❤️

YOU ARE READING
برادر های خشن
ActionVkookmin چی میشه اگه ۳ تا برادر باهم رابطه داشته باشم و بقیه از رابطشون خبر داشته باشن غیر پدرو مادرشون .... چی میشه اگه بفهمن? کاپل:ویکوکمین ژانر:اسمات، غمگین،کمی طنز