هوپی:تا حالا شده یه چیزیو به جین نگی و ازش مخفی کنی
نامی:ارهجین یهو به من نگاه کرد و اعصبانی
از دیدنامجون:
نامجون:اون لیوان بود خیلی دوستش داشتی گشتی دنبالش نبود اونو من برداشتم
یهو دیدم جین با چشای خون نشسته آروم یه دمپایی از کنارش آورد بالا یه نگاه به بقیه کردم دیدم ترس تو چشاشون موج میزنه("گودرت ورلد واید هندسام😂😎")
یهو بلند شدم الفرارر اون اومد دنبالمجین:وایسا پدر سگ کاریت ندارم
همه زدن زیر خنده ما کل خونه گشتیم
یهو بردم تو اتاق و .....
از دید جیمین:
کلی خندیدیم خیلی خوب بودهوپی مجبور بودی اینو بپرسی
جیهوپ:به من چه دیگه جرعت حقیقته
همه بلند شدیم رفتیم غذا خوردیم مامان بابا هم اومدن خونه
نامجون و جین اومدن بعد وقت خواب بوداز دید ویکوک:
تهیونگ: میگم جیمین امشب بیاد پیشمونکوک: اره بیاد دلم برای تنگ شده
جیمین داشت میرفت
جیمین وایسا
جیمین بله، کوک "امشب بیا پیش ما بخواب باشه?!تهیونگ: اره بیا
جیمین :باشه"خب بچها این پارتم تموم شد
ببینم دید رفت پیششون میخواد بخوابه،😈
بدبدخت جیمین نمیدونه تهکوک چه نقشه هوایی دارنبچها پارت بعد اسمات میدونم خیلی زود شروعش کردم ولی دیگه خوب دیگه حمایت کنید "یه پارت دیگه هم به زودی میزارم
YOU ARE READING
برادر های خشن
ActionVkookmin چی میشه اگه ۳ تا برادر باهم رابطه داشته باشم و بقیه از رابطشون خبر داشته باشن غیر پدرو مادرشون .... چی میشه اگه بفهمن? کاپل:ویکوکمین ژانر:اسمات، غمگین،کمی طنز