part 6

187 33 0
                                    

از زبان جیمین
چشمشو با سختی باز کرد و خواست پاشه که دستی رو دور شکمش حس کرد . با تعجب سرشو بالا آورد و دید دست تهیونگه که دورش پیچیده .
سرشو برگردوند که دید تهیونگ با دهانی باز در حالیکه جیمین رو تو بغلش گرفته خوابه ولی یهو چشمای تهیونگ باز شدن و با گیجی به جیمین خیره شدن .
+ سلام کیوتی
چشمای جیمین گرد شدن .
ودف یعنی باز تب کرده ؟
دستشو گذاشت رو پیشونی تهیونگ که دید نه تب نداره .
تهیونگ لبخند مستطیلی ای زد و جیمین رو محکم تر در آغوش گرفت .
- امممم تهیونگ فکر کنم هنوز خوابی !
+ هومم ؟ تو که بد اخلاق نبودی کیوتی ! جیمین تو واقعیت به اندازه کافی بد اخلاق هست حداقل تو خواب باهام خوش اخلاق باش !
جیمین پوکر شد ، پس تهیونگ فکر میکرد داره خواب میبینه . یهو آمپر جیمین زد بالا
- پسرهههههه غضمییییت این دستت عنتوووو از روووو من بردااااار تا جررررررت ندااااادمممممم
تهیونگ با وحشت جیمین رو ول کرد و از جاش پرید که از تخت افتاد پایین
+ اخخخخخخ
جیمین با نگرانی روی تخت بالا سر تهیونگ نشست
- وای ، خوبی تهیونگ ؟ کجات ضربه دید .
تهیونگ با چشمایی ابری نگاش کرد و گفت
+ کونمممم
- آخی نازی بیار عمو بوس کنه زود خوب شی .
تهیونگ در کمال پررویی پاشد و خم شد و باسنشو جلو صورت جیمین قرار داد .
+ بیا ... ببوسش !
قبل از اینکه جیمین بتونه یه درکونی به تهیونگ بزنه در اتاق باز شد و جین وارد شد
جین : یاااا فکر کنم بد موقع مزاحم شدمممم معذرتتتتت
و سریع رفت بیرون .
تهیونگ و جیمین تو همون وضعیت خشک‌ شده بودن که یهو به هم نگاه کردن و به سرعت از هم دور شدن .
تهیونگ به دیوار چسبید و جیمین به گوشه ترین قسمت تخت .
چند دقیقه ای در سکوت به هم نگاه کردن که یهو جیمین منفجر شد
- تووووو خیککک گندههه‍ه خجاااالت نمیکشییییی کونتو میگیری جلووووو صورتمم تااااا بوسششششش کنممممممم؟
+ منننننننن داشتممممم شوخییییی میکردمممم بعدششششم مگهههههه من باتمممممم کهههه کونمو بدمممم تو بوووووس کنییییییی؟!!!
چند دقیقه ای سکوت برقرار شد که جیمین به تهیونگ حمله کرد .
- توعهه عوضییی میخوای بگییی تو تاپییی ؟ زهییی خیااال بااااطلللل
تهیونگ که ضربه های جیمین رو فقط دفاع میکرد و آخ و اوخ میکرد تو همون حالت گفت
+ ن پ تو تاااپی با ایییین قدتتت و اندامممم دخترونتتتت
- مگهههه هیکل و قددددد من چشهههههههههههههههه
تهیونگ از جیغ جیمین گوشاشو گرفت
+ نگااااا حتیییی مثللل دخترااا جیغغغ میزنیییی
- خودت جییییغ میزنیییی اورانگوتاننننن درااااازززز
یهو در اتاق باز شد
نامجون : خفهههههه شییییید دیگههههههههههههه‍ه
جیمین و تهیونگ در همون حالت که موهای تهیونگ تو دستای جیمین بود و پای جیمین دست تهیونگ خشکشون زد و برگشتن نامجون رو نگاه کردن .
نامجون : من چرا باید صبح با صدای بحث شما در مورد تاپ یا باتم بودنتون بیدار شم ؟! آخه چرااا ؟ جیمین از صد فرسخی هرکی می‌تونه تشخیص بده کی تاپه کی باتمم !!
جیمین موهای تهیونگ رو ول کرد و تهیونگ دستشو با درد روی موهاش گذاشت
- من خیلیم تاااپم اصن ! هرکی نمی‌بینه کورههههه
نامجون پوکر نگاش کرد
+ باشه تو راست میگی تو اصن تاپ ، اصن تو همه پسرای شهرو کردی . بیاین صبحونه بخوریم خواب که نذاشتین واسمون .
و بعد از گفتن این حرف رفت بیرون .
جیمین با لحن تهدیدی به تهیونگ گفت : ولی من تاپم !
تهیونگ پوزخندی زد : معلومه !
جیمین حرصش گرفت : اصلا شب‌ مسابقه بزاریم !!
تهیونگ : مسابقه چی ؟
- اینکه تو میری زیر یا من میرم زیر
تهیونگ نیشخندی زد : قبول.
تهیونگ : فقط از اون جایی که ریزه میزه ای میگم ، امیدوارم امشب اولین بارت نباشه !
جیمین که امشب دقیقا اولین بارش میشد چون به جز سوهو با هیچکی نبود و حتی با سوهو هم از این غلطا نکرده بودن ولی قیافشو ریلکس نگه داشت .
- نه ولی تو از قبل سوراختو چرب کن که بهت فشار نیاد امشب !
+ نگران خودت باش
- میبینیم !
+ میبینیم !
سر و وضعشون رو مرتب کردن ، جیمین تیشرت پوشید و رفتن پایین .
کوک : اووووو زوج وحشی ما هم اومدننن !
جیمین و تهیونگ چشم غره ای رفتن و پشت میز نشستن.
نامجون مرموزانه گفت : خب آخر سر کی تاپ شد کی باتم ؟
سوهو با گیجی پرسید : قضیه چیه ؟
جین : صبح تهیونگ و جیمین دعواشون میشه که کدومشون تاپ باشن .
سوهو با چشمای گرد شده به جیمین نگاه می‌کنه
جیمین پوفی کشید و گفت : اینطوری نیست که بخوایم سکس کنیم فقط چون بهم گفت من باتم بهم میخوره بهم برخورد واسه همین ...
سوهو آهایی گفت
تهیونگ که حرصش گرفته بود از اینکه جیمین داره همه چی رو به سوهو توضیح میده گفت : البته امشب میفهمیم کی باتمه
جیمین : معلومه تو !
جین : یه لحظه استپ ! چجوری قراره بفهمین دقیقا ؟
تهیونگ : با سکس دیگه
جین و نامجون و سوهو و کوک غذایی که تو دهنشون بود پرت شد بیرون .
جیمین قیافشو جمع کرد : چتونه چندشا !
نامجون : خدایا آخه من چرا باید بدونم شما کی می‌خواین سکس کنییین؟؟
جین : من چرا باید اینو سر صبحونه بفهمممم
کوک : چرا به من نگفتیی با تهیونگ ریختی رو هم ؟!!
سوهو : جیمین تو که گفتی تهیونگ رو دوست نداااری!!
جیمین : خفه شیییییین
همه ساکت شدن
جیمین ادامه داد
- درسته نباید سر صبحونه میگفتم ، کوک من و تهیونگ روی هم نریختیم ! سوهو من گفتم عاشقش نیستم و نیستم ! مگه هرکی با اون یکی سکس می‌کنه دوسش داره لزوما ؟
نامجون : نه خب ...
سوهو : چجوری با کسی که دوسش نداری میتونی سکس کنی ؟
جیمین : یعنی میخوای بگی تو اون دختره که باهاش بهم خیانت کردی رو دوست داشتی ؟
سوهو شوکه شد و من من کنان گفت : چ..چرا یهو ب..بحث اونو میاری وسط ؟؟
جیمین : که قانعت کنم نیازی به علاقه نیست ! مثال خوبی زدم نه ؟
سوهو سرشو پایین انداخت
جیمین پوزخندی زد و صبحونشو تموم کرد .
بعد از صبحونه جیمین و جین مشغول به شستن ظرفها شدن .
جین : جیمین ...
- بله ؟
+ تو واقعا تهیونگ رو دوست نداری ؟
- دوست نداشتم ولی الان دارم
+ چرا سر صبحونه گفتی نداری ؟
- نمی‌خواستم تا تهیونگ اعتراف نکرده من بگم و پر روش کنم .
+ اوهوم میفهمم ... پس تو در واقع چون علاقه داری بهش باهاش سکس می‌کنی
- یاااا نخیرمم !
جین خندید
جیمین لبخندی زد و بعد از تموم شدن کار گفت
- جین نظرت چیه ناهارو بریم لب ساحل بخوریم ؟
+ اره فکر خوبیه
- پس من برم به بقیه هم بگم
+ باشه منم وسایل ناهار رو جمع و جور میکنم .
جیمین اول رفت اتاق کوک و کلشو از لای در تو انداخت
- کوکااااااااکولاااااااااا
+ زهر ماااهاهارر
- پاشو لباس بپوش داریم میریم دریا ، ناهارم اونجا میخوریم .
+ ارسووو
جیمین در اتاقشو بست و رفت در اتاق سوهو رو باز کرد .
سوهو که داشت کتاب میخوند با وارد شدن یهویی جیمین از  جا پرید .
+ یاااا خدااا
جیمین خندش گرفت
- بپوش داریم میریم دریا واسه ناهار ، مایو هم بیار
و قبل از اینکه جواب سوهو رو بشنوه رفت بیرون
میدونست نامجون اصلا سر آداب معاشرت با کسی شوخی نداشت پس در زد و بعد از شنیدن بیا تو از طرف نامجون در رو باز کرد و بهش گفت که دارن برای ناهار میرن ساحل
آخر سر هم به اتاق خودش و تهیونگ رفت و دید تهیونگ خوابه و آرنجش روی چشماشه.
آروم رفت نزدیکش
- تهیونگ
...
- نردبون دراز
...
- اورانگوتان بیریخت
...
- کیم تهیونگ !
...
- یااااااااااااااااا‌ اوسکولهههههههه خنگگگگگگگگ
تهیونگ پوکر دستشو از رو چشماش برداشت و به جیمین نگاه کرد .
+ چه الفاظ زیبایی‌ به کار بردی
- تمام مدت بیدار بودی ؟!
+ اره
- پس چرا جواب ندادیییییی
تهیونگ شونه ای بالا انداخت و نیشخندی زد
جیمین با حرص گفت : داریم میریم دریا واسه ناهار ! آماده شو .
و رفت به سمت کمد و شروع کرد به جستجوی لباس مناسب
تهیونگ تمام مدت دست به سینه به حرکاتش نگاه میکرد
جیمین آخر سر یه تیشرت طرح هاوایی و یه شلوارک پارچه ای گشاد پوشید و البته زیر شلوارکش‌ ، شورتک مایو اش رو هم پوشید .
در آخر بعد عینکشو به همراه یه کلاه و دمپاییاش برداشت و کرم ضد آفتاب بدن و صورتش رو هم تو کیفش گذاشت.
تهیونگ هم تقریبا تیپی مثل جیمین زده بود البته دکمه های پیرهنشو باز گذاشته بود که باعث شد جیمین چند ثانیه ای به سیکس پک هاش خیره بشه .
تهیونگ نیشخندی زد
+ بریم ؟؟!!
جیمین به خودش اومد و بعد گفتن آره رفتن طبقه پایین .
همه پایین بودن و بعد از برداشتن وسایل ناهار سمت ساحل رفتن

cheeky loverWhere stories live. Discover now