شهر اطلسی!
هیاهوی پیست کر کننده بود و هیونجین به موتورش تکیه داده بود و از یک گوشه و همه اینها رو تماشا میکرد.
دیگه پوست و خونش بسته به این موتور بود،واضحتر جونش چسبیده بود به این زندگی و صداها!
آخرین پکم از سیگارش گرفت و زمین انداختش
به دختر و پسرایی که سعی میکردن به هر روشی جلب توجه کنن نگاهی انداخت؛
هیچ کدوم اهمیت چندانی براش نداشتن اونا چیزی جز پارتنری که پشت موتورش می انداخت نبودن.هیونجین فقط میومد میبرد میرفت
البته اگه کسی دمشو له نمیکرد،با کسی کاری نداشت!بیخبر از اینکه اون پشت دو پسر دیگه زیر نظرش داشتند ولی با مقصد متفاوت؛اونا پلیس بودند
فلیکس پاکت شیر موزه خالی ای که جونگینداشت باهاش صدا درمیآورد و از دهنش بیرون کشید و یک گوشه انداخت.
جونگین که تازه به خودش اومده بود،چشماشو از روی پسر مو مشکی برداشت وقتی با نگاه عصبانی فلیکس روبه رو شد آب دهنشو قورت داد.فلیکس بعد از اینکه سرش تکون داد بازم به طرف پسر مو نقره ایی برگشت، پسرای اینجا عجب چیزی که نبودن .
"اینجا نیومدیم که پسر شکار کنیم جونگین،بزار برا ی وقت دیگه؛الان باید اونی که جنس جا به جا میکنه رو پیدا کنیم"
فلیکس گفتجونگین:"میدونم،ولی با اینجا وایسادن و هیچ کاری نکردن چیکار میخوای بکنیم؟"
فلیکس دست جونگین رو گرفت با خودش به طرف جای باز مانندی که دخترای پارتنر جمع شده بودن برد و هر دو روی صندلی های بار نشستن و به میز تکیه دادن.
فلیکس خیلی آروم کنار گوش جونگین زمزمه کرد:
"الان قراره راننده ها برای انتخاب پارتنر به این طرف بیان اگه یکیشون تو رو انتخاب کرد چیزی نگو باهاش برو،منم اینطرفا رومیگردم."

KAMU SEDANG MEMBACA
𝖢𝗎𝗉𝗂𝖽 𝖲𝗁𝗈𝗈𝗍
Fiksi Penggemarکوپید در نزد خدایان یونانی از ارزش خاصی برخوردار بود؛چرا که او الهه عشق خاص و محبوب بود،اما نه تا وقتی که از تیر و کمانش برای پرتاب به شخص اشتباه کرد! اما سوال اصلی اینجاست که آیا اون فرد برای کوپید اشتباه و حماقت محضِه؟! 𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: #𝗁𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂...