همه چی اوکی بود جیمین نشسته بود یه جا منم کنار الکلا نشسته بودم و از همشون یه شات میخوردم ولی حواسم به جیمین بود فقط دو سه تا شات زد در حال خوردن فک کنم ششمین شات بودم که یهد یه پسرو دیدم که داشت نزدیک جیمین میشد و اذیتش میکرد
(jimin)
تهیونگ فقط درحال تموم کردن شیشه های الکل بود که یهو همون غوله... ببخشید همون پسر گنده و درازه اومد نزدیکم نشست کنارم و داشت با موهامو لباسم ور میرفت و بشدت بوی الکل میداد و من از بوی الکل متنفرم یهو دیدم دسش داره میره جاهایی که نباید بره که تهیونگ جلوشو گرفت
ت:چه گهی داری میخوری
پسره:به تو مربوط نیست
ت:جیمین اذیت شدی؟
ج:خب نه... یعنی اره
پسره:ینی جی بیبی بوی از دست من اذیت شدی؟
تهیونگ با شنیدن بیبی بوی یه سیلی به پسره زد و پسره بلند شد
تهیونگ که بعد بلند شدن پسره فهمید چقد گندست یه لگد لای پاش زد و اشک اون بچه ننه رو دراورد خیلی تعجب اور بود که گریه کرد
زود دست منو گرفت و رفتیم تو خوابگاه تو راه هعی پاش پیچ میخورد هعی میفتاد خوب شد از حال نرفتهج:تهیونگا نباید انقد میخوردی
ت:جیمینا چیزی حس نمیکنی
ج:چطور
ت:فک کنم پسره یه بنده خدایی رو بیدار کرده
(v)
با اینکه مست بودم ولی میتونستم خیلی واضح ببینم که بزور راه میره و میلرزو و شلوارش برامده شده
وقتی بهش گفتم کل صورتش قرمز شدج:خب نمیدو..
ت:بزار درسش کنم زیاد قشنگ نیست اگه خودت بخای برطرفش گنی
ج:تهیونگا اینکارو نکن
بغلش کردم با اینکه سعی کرد در بره ولی نتونست
تو راه دیکشو ماساژ میدادم که اه و ناله هاش درومدج:ته..تهیونگ اههه اممم نباانباید اینکارو کنیم
ت:جیمینا تو نیاز داری
انداختمش رو تخت و خواستم برم سمت لباش که سرشو اونوری کردم پس تا جا داشت رو گردنش مارک گزاشتمو همزمان با دستم دیکشو مالش میدادم هودیشو دراوردم و رفتم سمت نیپلاش و اونقدی مکیدمو گاز گرفتم نیپلاشو که مطمئن بودم جاش میمونه زبونم از سینش تا نافش کشیدم که اروم زیپشو باز کردمم و شلوارشو همراه باکسرش کشیدم پایین و کل اون دیک کوچولو رو کردم تو دهنم و فقط اه و ناله میشنیدم و اسمم که بین اه ناله هاش از دهنش درمیومد
ج:بس..ههه اهه تهیونگااا
بعد چن مین تو دهنم خالی شد منم با دهن پر رفتم سمت لباش جوری بوسش کردم که یکم از کامش تو دهن خودشم ریخت غرق بوس کردنش بود که فهمیدم داره لباسای منم درمیاره و زانوش خورد به دیکم
YOU ARE READING
my moon
Fanfictionکاپل:ویمین ژانر:رومنس،درام،اسمات وضعیت:کامل جیمین یه دانشجوی تازه وارد که کنار هم اتاقیش کیم تهیونگ خیلی اتفاقا براش میفته اتفاقایی که باعث میشه این دو نفر بیشتر نزدیک هم بشن... هشدار:هدف اصلی اسمات بود اصن اسماته فقط کمی چیزای رمانتیک بهش اضافه شده