_میخوای خیانت کنی به کسی که با لطف الهیش تورو آفرید؟
جمله ای بود که وقتی مقبول ترین فرشته ی خدا ، مقابل ابراز علاقه ی منفور ترین فرشته ی شیطان گفت وبخاطر دستور خدا درخواستش رو رد کرد، و لحظه ی شعله کشیدن آتیش و تو چشمای اهل جهنم دید
از اونروز تا به حال که سالیانه سال ازش گذشته، دروازه جهنم مایل ها از دروازه بهشت فاصله گرفته، بینشون بیابونی وسیع و بدون درخت رشد کرده انگار که مادر طبیعت با خدا قهر کرده
و آسمون بین این دو دروازه هیچوقت مایل به بارش بارون و برف و بوران نیست تنها ساعقه هایی عظیم و درنده تولید میکنه به طوری که انگار پدر آسمان به طَبَعیَت از مادر طبعیت از خدا فاصله گرفته و اجازه نمیده پرنده هاش حتی در میان اون دو دروازه آواز کمی سر بدندور بود اما هنوز زجه و صدای ناله ی جهنمیا به صورت واضح به بهشت میرسید
_برای همیشه تو این زیرزمین نمناک پر از کثافط راه میری و صدای عزاداری زنده هارو میشنوی و بارها و بارها میمیری
یقه ی انسان فانی و ترسیده رو ول کرد و با اشاره به نگهبانا ازش دور شد
عزرائیل جهنمیا بود،برای هزاران سال اینکارو انجام داده بود،۴۰۰۰سال پیش با خودش فکر نمیکرد روزی به جایی برسه که فرستادن ادما به قعر جهنم براش به اندازه ی گرفتن ناخن پاش با ناخن گیر راحت و بی دردسر بشه
چون اونموقع احساس داشت،میتونست احساس و از چشماش به دیگران انتقال بده ولی از اونروزی که آتیش چشماش توسط اون فرشته شعله ور شد تا به امروز خاموش نشده
_کیم سوکجین ، سن ۱۸ و اهل سئول
درحالی که دکمه سر استیناشو میبست نگاهی به نگهبان بغل دستش انداخت که داشت براش نفر بعدی و پیج میکرد
_یادت رفته من مسئول جهنمیام؟بچه ی ۱۸ساله چه گناهی میتونه داشته باشه که بیاد طبقه ی آخر جهنم
دختر مشکی پوش وقتی کلافه شدنم و دید جلو اومد و دستمو گرفت و خودش مشغول بستن دکمه سر آستینم شد
_خیر قربان،این بچه نیمه شیطان و نیمه فرشتس برای همین دستور دادن شما بهش رسیدگی کنید
نیمه شیطان و نیمه فرشته؟ چند قرن بود همچین چیزی تکرار نشده بود؟
سری تکون دادم و با حس کنجکاوی به سمت درب دنیای زنده ها رفتم
حس کنجکاویمو باید ارضا میکردم، فرزند شیطان و فرشته به دلیل سرپیچی خانوادش تبعید میشد به زمین و درد اصلی بعد از مرگش شروع میشد ، اون هیچوقت نمیتونست بمیره یا به بهشت و جهنم فرستاده شه حتی نمیتونست تناسخ پیدا کنه و دوباره متولد بشه
اون برای همیشه گیر میکرد بین دنیای جهنم و بهشت
بعضی روزا با شیطان سرو کله میزد و بعضی روزا با بهشتیان،روزایی که تو بهشت بود با زخم زبون و کنایه و نگاه اهل بهشت درگیر بود و وقتی توی جهنم بود با تف و لعنت اهل جهنم
و امان از روزی که اهل جهنم فرشته ای ببینن،مهم نیست نیمه دیگش از همجنس خودشونه اونا تا نیمه ی دیگشم سیاه نکنن به راحتی قبولش نمیکنن

ВЫ ЧИТАЕТЕ
Sinner تهجین
Фанфикعشقی میان شیطان و فرشته که حاصلش بچه ای از جنس هردوست نیمه شیطان و نیمه فرشته.. کاپل:تهجین ژانر : محارم،اسمات،رمنس تعداد پارت : ۴ الی ۵