s2 ep 6

473 45 14
                                    

تهیونگ:

امروز قرار بود کوک بیاد و بریم از این جا
نمیدونم چقدر گذشته بود خودمو اماده کرده بودمو استرس داشتم که یهو دیدم
کوک وارد شد
+اماده ای؟
_اره
+پاشو عشقه من دیگه بریم راحت بشیم
_ بریم
پاشدم از جام کمکم کرد تا ماشین
_سوهو کجاست؟
+میارنش با یه ماشین دیگه
_اتفاقی براش نیفته!
+نگران نباش حواسم هست به همه چیز
حرکت کردیم
_کوک‌چطور تونستی ولم کنی؟
+ته الان‌وقتش نیست
_چرا وقتشه تو چطور تونستی پسرمو ببری و بری با یکی دیگه ازدواج کنی؟
+ته گفتم مجبور بودم مادربزرگم همش تقصیر اون بود
_من دنبال مقصر نیستم میتونستی بمونیو بجنگی

محکم داد زد فرموناش شدید ازاد شد
گر گرفتم و نفسم بند اومد
+میگم نمیخاستم میفهمی؟چطور میتونستم ببینم که تو هر روز در خطر مرگی؟

به سرفه افتاده بودم  و حالم شدیدا بد بود
+میفهمی؟من نمیتونستم ببینم جلو چشمام میخای بمیری تمام زندگیم میمرد اگر چیزیت میشد

با صدای لرزونم با تمام زورم صدامو دادم ببرون
_تو کل زندگیمو ازم گرفتی کوک تو منو کشتی فایدش چیه؟!

+ته ب خودت بیا تو تمام جونه منی احمق
اشکام سرازیر شد
_ اما من هنوزم توی اون کس تاریکی ام با اینکه کنارمی چون هر لحظه حس میکنم  قراره از دستت بدم
+قول میدم دیگه از دستم نمیدی قول میدم همچیز درست میشه قول میدم همچیو درست میکنم ته من عاشقتم

قلبم تند میزد فرموناش حالا بوش اروم بود و عشقو نشون میداد قلبم تند میزد و خیلی خوشحال بودم اشکام از سر خوشحالی سرازیر شد
_قول میدی؟
نگام کرد
+ملومه که قول میدم
دستمو‌گرفت و بوسید
و چون جاده صاف بودو خلوت لبامو اروم بوسید
سرمو به شونهاش تکیه دادم
خوشحال شدم
بالاخره...
بالاخره...
میتونم خوب زندگی کنم...
سرمو بلند کردم و رو به کوک گفتم
_کوک؟
+جانم ته ته
_دوستت دا....
صدای بوق شدیدی پیچید
_کوووووک مواظب بااااشششش
.....
همجا تاریک بود ! من کجام ؟ کی ام؟ چی ام؟
یهو به خودم اومدم
همچیز تار بود
چشمامو بزور باز کرده بودم
بوی دود و خون و فرمونای زیادی پیچیده بود
نمیدونم چند دقیقه توی این حالت بودم زمان متوقف شده بود
که زیر لب زمزمه کردم
_کوک
_ک..وووک
اروم سرمو برگردوندم
یه نفر که شبیه ب کوک بود رو فرمون رو به من افتاده بود بیهوش و از سرش خون میومد
نه اون کوک نیست
اروم سرشو اوردم بالا و به صندلی تکیش دادم
کوک نیست نه کوک نیست کوک نیست نمیتونه باشه
زیر خون بود
فرموناشو حس نمیکردم
بوی فرمونش نمیومد
نفساش خیلی ضعیف بود
اشکام سرازیر شد
چرااا چرااااا باید این همه بدبختی سرم بیاد بسه دیگه
_یکی کمک کنه
با گریه میگفتم
صدای امبولانس اومد
جفتمونو با امبولانس بردن
روی کوک کمک نفس بود
حالم بد بود
و دوباره همجا برام سیاه شد
چشمامو که باز کردم
خودمو تو بیمارستان پیدا کردم
پرستار داشت چکم میکرد
دید بهوش اومدم دکترو صدا زد
سریع اومدن داخل گیج‌بودم
_چند روزه اینجام
+5 روز
_چی؟
+اروم باشید شوکه نشید خوب نیست

پنج روز من بیهوش بودم؟
و دوباره یادم ب کوک اومد
سرمو دستمو محکم کشیدم
که دکترو پرستارا مانعم شدن
_ لطفا لطفا بزارین ببینم جونگکوکو
+اروم باشین حالشون خوبه
_ بزارین ببینمش
پسشون زدم محکم و از اتاق خارج شدم دنبالش گشتم کل بیمارستانو با پای برهنه و دلی آشوب چشام پر از اشک بود
این همه اتفاق تحمل اینو‌نداشتم
تمام زندگیم داشت میرفت
دیدمش که ایسوجین که قرار بود باهاش ازدواج کنه با سوهو کنارشه شوکه شدم
سریع وارد اتاق شدم
و دویدم سمت کوک
بغلش کردم
و گریه کردم
و ازش اروم جدا شدم
بغلم نکرد
چخبر بود
_خوبی کوک؟دیوونه خیلی نگرانت بودم چرا اینطوری شدی تو!
ایسوجین داشت بهم‌نگا میکرد سوهو تو بغل ایسوجین بود و هیچی نمیگف و فقط یکم گریه میکرد انگار
ایسوجین لب زد + جونگکوک عزیزم ؟
_هی تو گمشو از زندگی‌منو کوک بیرون چرا دس از سرمون برنمیداری
کوک دستمو محکم پس زد
کوک+اخرین بارت باشه با همسرم اینطوری حرف میزنی
_چی؟!!!؟؟...
شوکه بودم
_همس..ر...؟!
_کوک تو‌ ب من  قول دادی
+تو کی هستی؟
شوکه بودم  عقب عقب قدم برداشتم
_ تو‌منو یادت نمیاد؟ منم عشقت! تهیونگ ! همون که عاشقته عاشقشی ! سوهو پسرمونه
+ چرت نگو این چیزا چیه میگی منو ایسوجین باهم ازدواج کردیم و این بچه ماس اراجیف چرا میبافی
_م..ن   من..  م..ن
شوکه بودم زبونم قفل بود
درو باز کردم و دویدم بیرون...
اون منو‌یادش رفته بود...!
اون منو‌یادش نبود
ایقد دویدم که نفسم گرفته بود
خیلی اشک ریختم
به پل رسیده بودم
افتادم از خستگی
و به پایین پل زل زدم...
شابد دبگه باید تمومش کنم؟!
شاید همه چیز دست به دست هم‌داده و منتظر این لحظه ان؟!
دیگه وجود من چه فایده ای داشت؟!
دیگه کوکی نبود ک برام تلاش کنه
کسی نبود که عاشقم باشه
سوهو هم مادر داشت چی از این بهتر؟
با تمام جونی ک برام موند از پل رفتم بالا
شاید همچیز بعد از این برام راحتتر بشه
چشمامو بستم...
شاید این راه خوشحالی منه؟!...

Kookv you are my tears 2Where stories live. Discover now