گاهی گمان نمی کنی ولی خوب میشود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی تمام شهر گدای تو می شودسوال های بی جواب
همیشه به دنبال جوابیم.
چرا هستیم ؟ چرا بودیم ؟ چرا رفت ؟ چرا ماند ؟ چرا خندید ؟ چرا گفت ؟ چرا ترسید ؟
گاهی سوال هایی میپرسیم که قرار نیست جوابی داشته باشن، گاهی هم جواب هایی دارند اما قرار نیست ما به ان جواب ها برسیم
میتونه دلایل متنوعی داشته باشه، از نخواستن ادم ها یا ترسیدنشون، ترسیدن خودمون از جواب ها، گاهی هم بعضی چیز ها قابلیت توضیح دادن ندارن گاهی هم بعضی از ادم ها قابلیت توضیح دادن ندارن گاهی هم لیاقتش را
گاهی هم باید رفت بدون جواب
گاهی هم باید ماند بدون جواب
همیشه سوال ها جوابی ندارند، گاهی هم چند جواب دارند
گاهی برای یک سوال ادم هایی جواب دارند گاهی هم ندارند.
همه اینها گاهی هایی هستند که حتی قاعده ای ندارن
گاهی هایی که حتی برای آنها هم جوابی یافت نمیشود
ولی ....
اگر میتونین
اگر جوابی دارین
اگر فکر میکنین جواب سوال رو ندارین ولی میتونین توضیح بدین
توضیح بدین
جواب بدین
سوال ها بیشتر از جواب ها ادم ها رو نابود میکنن
سوال ها بیشتر از جواب ها ادما رو منتظر نگه می دارن
جواب ها امید ایجاد نمیکنن، اما سوال های بی پاسخ چرا
سوال های بی پاسخ شک ایجاد میکنن
اگر جوابی دارین یا ندارین سعی کنین پاسخ بدین.
یاد شعر ابتهاج افتادم
اری ان روز چو میرفت کسی
داشتم امدنش را باور
من نمیدانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر ....
YOU ARE READING
Tear of A pen
Short Storyقصه گریان بودن قلم ها دست کمی از گریان بودن چشمان نخواهد داشت، قلم هایی که حرف های بزرگی داشتند، قلم هایی که جای چشمان گریستن، قلم هایی که از داغ حرف زدند، قلم هایی که حکم کردند، قلم هایی که دل شکستن، قلم هایی که دل به دست آوردن، قلم هایی که نجات بخ...