part 1

270 43 4
                                    

تو گوشیش سرک کشیدم و ازش پرسیدم
+پی اید چی کار میکنی؟
_دارم پست جدید میزارم
+یه عکس خفن ازم بزار میخوام باحال تر از پی بای به نظر بیام
_شما جفتتون خوشتیپ و قشنگید بیخود حرص نخور،ایناها ببین چه قشنگه
یه عکس از من گذاشته بود و اون یکی از پی بای بود
+باشه قبوله جفتمون خوشتیپیم ولی لبخندای من قشنگتره
یه لبخند گنده ی دندون نما تحویلش دادم و براش چشمک زدم
_شیطونی نکن نونگ وین بیا بریم دیرمون میشه
بعدم منو کنار خودش کشید و رفتیم تا سوار ون بشیم و بریم کمپانی
پی اید همیشه مواظبمه و حواسش به من و پی بای هست، خیلی دوسش دارم
همونطور که سوار میشدم دستی برای فنا تکون دادم و بای بای کردم
وقتی یادم میوفته پی برایت چند روزه نه بهم زنگ زده و نه پیام داده کلافه میشم
اولش با خودم گفتم شاید سرش شلوغه یا فیلمبرداری داره ولی وقتی دیدم با اون فرست الاغ استوری گذاشته و تو تعطیلاته فهمیدم خیلیم داره بهش خوش میگذره و فقط جای من خالیه
+اگه دستم بهش برسه همه موهای سرش و میکنمممم
انقد عصبانی بودم که بلند حرف زدم و پی اید و راننده با حرفم خندیدن
_وین عزیزم،نونگ برایت به موهاش واسه فیلمبرداریا نیاز داره لطفا به یه روش دیگه فکر کن
+پی به شما هم پیام نداده؟
_نه،چرا خودت باهاش تماس نمیگیری؟
لب برچیدم و گفتم
+نمیخوام
_جفتتون مغرور و بچه اید
تا رسیدن به کمپانی به انواع روشای تلافی درآوردن سر پی بای فکر کردم و اتفاقا چند تا خوبشم پیدا کردم :)

برایت:چند وقته از نونگ وین خبر ندارم
دلم براش تنگ شده
تی:باز این شروع کرد،عشق و عاشقیت با بروی دوست داشتنیت و ببر یه جا دیگه
برایت:خفه شو تی
تی:یا خدا چه خشمگین
برایت:فرست کو
تی:رفته ساحل...راستی استوری وین و دیدی؟
برایت:نه کو ببینم
این کیه تگ کرده
تی:نمیشناسیش؟آخی بدبخت؛ بروی قشنگتو رو هوا زدن تو هنوز خواب تشریف داری
این نیکه یکی از فن بویای وینه که بدجورم رو وین قفلیه حتی کلی از برند ولنس وین لباس خریده تا ازش نوتیص بگیره
تی همه اینا رو با خنده گفت ولی واسه من خیلیم جدی بود
برایت:میبینم که بالاخره وین یه گوشه چشمی بهش کرده،تازه دو تا از پستاشم لایک کرده
برایتمون از دست رفت
برایت:بیا همین الان برگردیم
تی:چی؟من نمیام گمشو بابا
برایت:من باید همین الان برگردم و حال این نیکه میکه چیه بگیرم
تی:خدافظ من که نمیام:/تازه با نیوی قشنگم اومدم تعطیلات بعد به خاطر حسودی جنابعالی برگردم؟عمرا
برایت:به درک خودم میرم بمون اینجا انقد بخور و بخواب عین خرس شو تا نیو ولت کنه
سوییچم و برداشتم و در حالیکه عینک دودیمو به چشم میزدم واسه تی دست تکون دادم و رفتم سمت در
برایت:راستی به فرست بگو برای برایت کار ضروری پیش اومد مجبور شد بره،از دستم دلخور نشه
تی:چه کار ضروری ای به به
برایت:خفه شو تی(با خنده) فعلا
منتظر باش متاوین من دارم‌ میام خونه

-------------------------------------
از روزی که پی بای رفت سفر منم تو خونمون نموندم و به خونه پی آف و پی گان نقل مکان کردم و خراب شدم سرشون:)
ولی مثل اینکه من تنها مزاحمشون نبودم به محض اینکه پام و گذاشتم تو خونشون با چیمون رو به رو شدم

BdstWhere stories live. Discover now