توی ایوون کنار لونهء کوچولوی هارو نشسته بود و دست های مردونه اش رو روی اسم حک شدهء هارو میکشید. با خودش فکر میکرد شاید خونهء دوست کوچولوی حسودش کمی به تعمیرات نیاز داشته باشه ، چون حالا که از نزدیک میدید انگار کمی زوارش در رفته بود و روی سقف شیب دارش شکستگی داشت.
بنظر میرسید فضای داخلش کمی نمور و خفه کنندست و ممکنه استراحتگاهش کمی آزده خاطرش کنه. همون موقع بود که هارو از توی خونه بیرون پرید و با پاهای ریزه میزهش تندتند خودش رو به مینهو رسوند و دورش چرخید.
مینهو با لبخندی که از دیدن هارو روی لب هاش نشسته بود دستش رو از روی نوشته های کلبه برداشت و به جاش نوازش وار روی سر هارو کشید:
_یه ایده هایی برای اتاقت دارم هارو ، نظرت چیه خوشگلش کنیم؟
هارو جوری واق واق کرد و دور خودش چرخید که انگار تک تک کلمات مینهو رو فهمیده و حسابی هم بابتش خوشحال و راضیه. صدای قدم هایی که شن ها رو پشت سر می ذاشت و بهشون نزدیک و نزدیک تر میشد باعث شد بخواد منبعش بگرده:
_آرلا .
لبخندی زد و از جاش بلند شد تا خودش رو زودتر به دختری که از دو ساعت پیش ندیده بودش برسونه.پله های ایوون رو پایین رفت و رو به روش قرار گرفت.
بی حوصلگی این چند ساعت به کل از جسمش فرار کرد و چشم هاش با خوشحالی درخشید:
_کجا رفته بودی؟
آرلا کیف دستیهای بزرگ و پارچه ایی توی جفت دستهاش که از وسیله و خوراکی پر شده بود رو بالا گرفت و توی هوا تکون داد.
_رفته بودم خرید برای شب نشینی امشبمون.
سمت ایون قدم برداشت، وسیلهها رو پایین گذاشت بین گوشهای هارو رو نوازش کرد و به صورت مینهو خیره شد.
لبخند چال نمای شیطونی زد و گفت:
_چیشده آقای لی؟ دلتنگم شدید؟
_ها؟ چی؟
لبخندش محو شد و دونه های سرخ رنگی روی لپهاش حضور پیدا کردن.
_آره. نه. یعنی.
هول هولکی به حصار پله ها تکیه داد و دست هاش رو به سینش قفل کرد:
_فقط حوصلم سر رفته بود همین.
و نگاهش رو چهره از دخترک دزدید و به دریای آروم دوخت.
آرلا خندید و همینطور که سر تکون میداد از کنار مینهو رد شد، وسیله هاش رو توی آشپزخونه برد و با قوطی فلزی نوشیدنی پیش مینهو برگشت.
قوطی رو سمت مرد گرفت و تکون داد.
_گفتم شاید هوس الکل کرده باشی.
أنت تقرأ
Andante ꕤᏪ
أدب الهواة_چیزی درباره سایرن میدونی؟ دستهای کوچیک آرِلا لای موهای نارنجی رنگ مینهو چرخید، باد خنک ساحل به آرومی به صورتشون برخورد میکرد. _یک زن زیبا توسط معشوقهاش توی دریا غرق میشه و بعد مرگش به یک حوری دریایی تبدیل میشه. دخترک همینطور که سر انگشتهاش...