*چت
- سلام
+ سلام
- خوبی؟
+ اره
+ تو خوبی؟
- هوم بد نیستم.
+ چیشده مگه؟
- دلم برات تنگ شده.
+ منم.
همین تازگی همو دیده بودیم
چطور تحمل دوریش انقدر برام سخت شده بود؟
قبل تر شاید سالی یک بار هم همدیگه رو نمیدیدیم...
گفت اونم دلش تنگ شده؟
اگه میتونستم همون موقع پر میکشیدم میرفتم صاف تو بغلش
*چت
+ اوضاع با دوستت چطوره؟
- عا اون...
- فکر کنم خیلی اذیتش کردم.
- بهتره بذارم بره.
- همش تقصیر خودم بود
- زندگیشو نابود کردم یه جورایی.
- اگه بازم ادامه پیدا کنه فقط هر دوتامون اذیت میشیم.
+ باشه.
+ ولی من بهت گفتم اونجوری که تو به رابطه دوستیتون اهمیت میدی اون نمیده.
- حق با تو بود. کم کم دارم به حرفات ایمان میارم.
چجوری میتونست انقدر راحت درباره ی دوستام و رابطه های دوستیم حرف بزنه؟
من هرچیزی میشد ، حتی اگه به روی خودمم نمی آوردم ، در اینجور مواقع اون روی حسودم خودشو نشون میداد...
ولی شاید من خیلی حساس شدم و اون منو به چشم یه دوست خیلی معمولی یا حتی درجه سه میبینه.
*چت
- ولی میدونی
+ چیو؟
- الان دیگه توی لیست دوستی هیچ کس رتبه ی اولو ندارم. اون بهترین دوستم بود.
+ عای پس من چی؟!
ولی من به اون به چشم یکی فرا تر از دوست نگاه میکردم ،
رابطه ی ما ، از دوستی بیشتر بود.
درکی که ما از همدیگه داشتیم ، قطعا مال یک دوستی ساده نبود.
یجورایی مثل نیمه ی دیگه ی وجودم بود...
سولمیتم...
چیزی که شاید کلمات قادر به توصیفش نبودن.
*چت
- خب پس از این به بعد مقام بهترین دوستم متعلق به خودته...
- ولی من یسری مشکل دارم
- اول از همه باید کمکم کنی فراموشش کنم و باید بدونی من اولاش ممکنه خراب کنم و چرت و پرت بگم و دلتو بشکونم
- ولی اگه دلتو بشکونم اول از همه قلب خودم خرد میشه پس ، اگه ناراحتت کردم و خواستی سرزنشم کنی ، بهم آسون نگیر چون اگه عادتم بشه هر بار خودم ضربه میخورم.
- باید اینم بدونی که من تو ابراز علاقه اصلا خوب نیستم. یه جمله ی دوستت دارم ساده رو نمیتونم بگم. ولی تو باید خودت بفهمی. از نگاهم از لفظم از هرچیزی. باید خودت بفهمی که دارم با زبون بی زبونی چی بهت میفهمونم.
- اکثر اوقات دپرسم و تو خودمم ولی چیزی نمیگم. خودت باید اون زمانا رو تشخیص بدی و کمکم کنی. ممکنه خیلی الکی پست بزنم یا سر هر چیز کوچیکی سرزنشت کنم ولی تو باید بدونی منظوری ندارم و از دستت ناراحت نیستم و بعدا ده برابر پشیمون میشم.
- خلاصه میخوام کنارم باشی.
- درخواستام زیادن نه؟ گفتم بگم که اگه قراره از تصمیمت برای دوست بودن با من پشیمون بشی همین الان انجامش بدی چون اگه بیشتر از این بهت وابسته بشم.... راستش نمیدونم چی میشه ولی قطعا خوب نیست.
- وای خدا... هیچ وقت انقدر حرف نزده بودم.
+ کمکت میکنم فراموشش کنی و در موارد دیگه هم خب... من سعی خودمو میکنم و اینکه نه ، هیچ وقت از دوستیمون پشیمون نمیشم.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
me and her.
Любовные романыایده ی داستان me and her تقریبا چندین ماه پیش وقت ملاقات یه دوست قدیمی و البته صمیمی به ذهنم رسید. اول قرار بود در حد خاطرات کوتاه باقی بمونه ولی من تصمیم گرفتم یکم اب و تابش بدم و از احساساتم قاطیش کنم. داستان بر اساس واقعیت زندگی هردومون و تجربیات...
