اول بگم اینو من دو سومشو نوشته بودم..اما نشد کاملش کنم.
چند روز بعد از اون شب😐_____________________________
Lee knowکروات دور گردنم و شل کردم و ی نگاه به هان کردم.
لینو:هان مگه قرار نبود در زمان کم یک وکیل استخدام کنی؟ اوکی خودت و خودم میتونیم کارای قانونی رو پیش ببریم اما هم من هم خودت کارای دیگه داریم پس زود تر یک غلطییی کن و یک وکیل کوفتی پیدا کن.هان : لینو
لینو: بگو
هان : پخش شده که شما وکیل چا رو کشتید و حتی جنازه ازش هم پیدا نشده.بلند خندیدم.
لینو:واو..اونا فوق العاده ان..بنظرت خودم برم تایید کنم که چه غلطی کرده و چه اتفاقی براش افتاده؟ پس برا اینه هنوز یک وکیل پیدا نشده؟ انقدر بزدل ان؟
هان: درست اش نگران زندگیشون هستند!قدم برداشتم و نزدیک به هان ایستادم.
لینو : پس باید وقتی میان اینجا بجای ترس از مرگ و من و هرکوفتی که میکنم مراقب خودشون و کاراشون باشن تا سالم بمونن. درسته هان جیسونگ؟
هان : بله قربان فقط لطفا برو عقب.لینو:چرا
هان:چون من دوستت حساب میشم نه چیز(یقه شو گرفتم و درست کردم) چیزت..اهم..یعنی لینو
اومدم عقب
لینو: اوکی خدافظهان:کجا میری؟
لینو: میرم محل معامله رو خودم چک کنم چیه؟! بعد این همه وقت هنوز نمیدونی دورم پر لاشخوره!_____________________________
Hiyoriسرشو رو میز گذاشته بود و به غلطی که کرده بود فکر میکرد.
ایستاد و بلند گفت: حتما خود یارو ی غلطی کرده روانی که نیست الکی بکشه شایدم باشه مهم نیست فعلا که فرستادم.
ولی باز نشست و سرشو کوبید رو میز:اما بازم نباید اینکارو می کردمم خاک تو سرت کریسسسریع بلند شد و کت اش رو برداشت رفت که فکری به حال یخچال اش کنه و حواس خودشو پرت کنه.
(ノ*゚ー゚)ノヽ(*゚ー゚*)ノ(ノ*゚ー゚)ノヽ(*゚ー゚*)ノ
استایل لینو(عررررررررر بزنید صدا نمیاد)
و اینکه چان خیلی موده😂بریم پارت بعدددددد یعسس
YOU ARE READING
life with you
Fanfictioncouple: chanho(skz) Gener: Mafia_Drama_Romantic های من هیوری ام خوشحال میشم با من همراه شید☄