ᴇɴᴄᴏᴜɴᴛᴇʀ

83 22 0
                                    

خونه چان *توی آپارتمان☝🏻
سلام جبران نبودنم..
نزدیک بود پاکش کنم و فاکککککککک همین الاننن دارم سکته میکنم

____________________________
Bangchan

الان ی هفته گذشته و هنوز هیچ خبری نیست ،دارم به این فکر می افتم بازنشست کنم خودمو و از مجردی و خوردن و خوابیدن لذت ببرم..

همین جور لش کرده بودم و قسمت جدید سریال و نگاه میکردم که یکی زنگ زد..
'مهم نیست بیخیال'
دوباره زنگ خورد اما این دفعه گوشیم نبود زنگ خونه بود و قسم می خورم به همون باند پدصگ اگه این یارو اوسکوله زر زرو باشه می زنمش.

پتو رو انداختم کناری و بلند شدم درو باز کردم..
' خب اون نبود'
چان:بفرمایید
..:هان هستم هان جیسونگ
چان:باش
جیسونگ با بالا فرستادن ابروش:اگه بنگ چان تویی برو کنار بیام تو

'موضوع جدی انگار'
از جلو در رفتم کنار و رو صندلی نشستم و اشاره کردم بشینه.
چان:خب
جیسونگ: ی سوال میپرسم بعد راجب کار حرف میزنیم.

چان:بپرس
جیسونگ:مسئولیت پذیری ات نسبت به شغلت چه قدره؟
نیشخند زدم :داری امتحان میکنی ببینی قابل اطمینان هستم یا نه!

جیسونگ :درسته اونجور که فهمیدم باهوشی و عاقل
چان: قطعا فهمیدی تا حدی تلاش کردم که نیازی نباشه طمع پول و ثروت خلافکارای تازه کار بخورم و تر بزنم به قراردادم ،اگه میخواستم از این کارای بی منطق کنم زودتر خودمو از شر اون شغال ازاد میکردم اما تعهدی که دادم اونقدری برای خودم مهم بود که بزارم خودش بگذره و تموم شه .
جیسونگ:خب

چان:پس تو اینو بگو خودت و رئیست قابل اطمینانی؟!
جیسونگ:برای کی؟
چان:برای افرادتون

جیسونگ:تا حد لازم اره
چان :پس الان بگو بهم جناب..
هان با دندون های قفل شده:هان
چان:اهان جناب هان الان مورد قبول باند موون فلوور شدم؟

جیسونگ:تو می دونستی میام مگه نه؟
با بیخیالی ی اره ای گفتم..
جیسونگ: از کجا..
چان وسط حرف اش پرید:تو واقعا چی فکر کردی که با ی تازه کار جوگیر قراره رو ب روشی یا بنگ چان؟

جیسونگ بلند شد و خودشو مرتب کرد:فردا ی ماشین میاد دنبالت ساعت ده اماده باش
چان: خوشبخت شدم سنجاب عصبانی
جیسونگ درحال شمردن اعداد بود و نفس عمیق میکشید سمت در رفت بدون اینکه برگرده گفت:منم همینطور بنگ رومخ شی

____________________
hiyori

هان:فردا اینجاست
لینو:خوبه بالاخره بعد از این همه وقت یکی قراره بیاد و این وضع تخمی کمتر تخمی شه(هن؟)

______________________

شاید بپرسید چرا چان مثل گاو راهش داد خب اسم بنگ چان لقبش هست ویجورایی رمز هم محسوب میشه و از اونجایی که چان پیشبینی میکرد یکی رو شخصا میفرستند اما نمی دونست کی پس ی هفته منتظر تو خونه اش موند..
و نگران رابطه بین این سه تا نباشید هیچ مثلث عشقی و این کوفتی وجود نداره و هان ی دوست قابل اعتماده برای دوتاشون.















متاسفم نبودم💚

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 29, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

life with youWhere stories live. Discover now