کنسرت لاو آن تور لندن (Wembley stadium)18 June 2022
لویی نشسته بود و داشت لایوه کنسرت هری رو از توی تلوزیونه بزرگی نگاه میکرد ، عصبی بود ازینکه نتونسته بود حضوری بره ولی بازم میدونست هری چقد شیطونی میکنه تا لوییو اذیت کنه .
لو_عاح لیتل شت، نگا چقد صداش قشنگه خب
لویی داشت لذت میبرد که ....
دوربین رو کشیدن سمت باسن هری ، هری با حرکات آروم تکونش میداد و دستاشو از روی پهلوهاش به سمت پایین میکشید .
لویی که تو شوک بود ، خودشو کشید جلوتر و دقیق تر نگاه کرد ، دیک لویی به طور معجزه آسایی در لحظه هارد شد .
لو_فاک یو هز فاک یو.
لویی که حالا سفت شده بود تمام حرکات هری باعث میشدن هورنی تر بشه ، میدید که چطوری باسنشو تکون میده و فاکک!
داشت نورمال پیش میرفت که هری میکروفون رو گرفت و جلوی دهنش تکون داد ، نه شتشت ، هری دقیقا میدونست داره چیکار میکنه ، لویی عصبی شد ، دلش میخواست هری الان اونجا بود تا یجوری به فاکش بده که بفهمه این کاری نیست که توی اجتماع انجام بده.
لو_قسم میخورم کافیه دستم بهت برسه ، اونوخ میبینی چیکار میکنم.
که البته این باعث شد فکری به ذهن لویی برسه که بخاطرش لبخند شیطانی ای زد.
تلفنشو برداشت و شماره ی سارا رو گرفت ، خوشحال بود ازینکه سارا با اون و هری مشکلی نداره و همیشه ساپورتیوه .
شماره ی سارا رو گرفت و گوشیو گذاشت رو گوشش ، چون هری داشت با فنا حرف میزد و سارا الان درحال طبل زدن نبود.
YOU ARE READING
°𝑴𝒂𝒚𝒃𝒆 𝒊𝒕 𝒉𝒂𝒑𝒑𝒆𝒏𝒆𝒅°{smut l.s}
Short StoryLouis top~ شاید اتفاق افتاده باشه؟ یه بوک اسمات درباره ی لحظاتی از لری که ما نمیدونیم بعدش یا قبلش چه اتفاقی افتاده😉 (مظلومیت و معصومیتم رفت😔😂) «ووت بدین و با گلنار بیاین تو»