42:خاطرات

2.4K 111 6
                                    

#پارت ۴۲

فلش بک:
فقط تاریکی دیدم
با بی حالی چشمام رو باز کردم
+من کجام..
انگار صدام از ته چاه در میومد
یکم طول کشید تا موقعیت رو درک کنم
من با یک تیشرت پاره و شلوار گِلی با طناب به صندلی بسته شدم!
+چ..چی شده من ک..کجام؟؟
هنوز سرم کیج میرفت و سردرد عجیبی داشتم
توی یک گاراژ کثیف بودم
کاملا تاریک بود ولی پنجره ی کوچیکی نزدیک سقف بود که نور رو وارد گاراژ میکرد
انگار ۶ قرنه کسی از اینجا استفاده نکرده انقد که کثیف و بهم ریختست
همه جا وسیله ی ماشین ریخته و کلی کتاب قدیمی گوشه ی دیوار ریخته شده
رو زمین یک چیزی شبیه روغن چسبناکه و یک لامپ شسکته از سقف درست بالا سر من اویزونه
دست و پاهام بسته شده بود و نمیتونستم تکون بخورم
تازه مغزم داشت انالیز میکرد که چیشده
بیرون از شهر بودم
داشتم از خدا گله میکردم و فریاد میزدم که همه چی سیاه شد و دنیا دوره سرم چرخید
گلوم میسوخت که ناشی از سلیطه بازی های دیشب ...
وایسا من از کِی اینجام؟چند وقته بیهوشم؟اصا کی منو اورده اینجا؟
+م...من کجا..مممم
احساس میکنم کاملا لال شدم و با هر کلمه سوزش بدی تَه گلوم هس میکنم
سعی کردم تقلا کنم تا دستامو باز کنم ولی فقط دستمو خراشیده تر میکردم
+لامصب حداقل یچی بده کوف کنم میمیرم میمونن رو دستتا
نمیدونم چقد گذشت اما دیگه نور از پنجره نمیومد و انگار غروب شده
گاراژ تاریک و تاریک تر میشد
فاککککک از تاریکی متنفرممم
+توروخدا یکی جواب بده از تاریکی میترسمممممم
صدام بهتر شده بود اما هنوز گلو درد داشتم
تمام بدنم خشک شده رو این صندلی کوفتی
+گداها حداقل یه صندلی نو میگرفتین
دیگه همه چی رو مخم رفته
داره تاریک و تاریک تر میشه و خاطرات روشن و روشنتر تو مغزم رِژه میرن
(پایان فلش بک)
ازم دور شد و من یه نفس عمیق کشیدم که هم میتونم ببینم هم حرف بزنم
البته میدونم ددی این زبون رو فقط برای ناله کردن و التماس میخواد و منم کی باشم بهش نه بگم؟
بدنم دیگه داره از لین پوزیشن مزخرف درد میگیره و کلافه میشه
خوب اگه شما از سقف اویزون باشین و ۲ تا یخ بزگ تو باسن خوشگلتون باشه و ۲ تا گیره به نوک سینه هاتون وصل باشه و شمع رو کمرتون اب کرده باشن حس بهتری از گرفتگی بدن نمیتونین داشته باشین
از شما چه پنهون این موقعیت رو دوست دارم
همیشه دنبال درد و لذت بودم
به رابطه ها و سکسای رومانتیک که فکر میکنم چندشم میشه و حوصلم سر میرع چه برسه به اینکه سکس وانیلا داشته باشم
با تمام دردا دارم لذت میبرم و تحریک شدم
نمیتونم جلوی خوی سلطه پذیریم رو بگیرم و تحریک نشم
دست خودم نیست فقط من با تمام وجودم این دردی که از طرف بزرگترین پشتیبان زندگیم میگیرم رو دوست دارم
شاید مخالفت کنم ،شاید عصبی بشم ولی حقیقت عوض نمیشه
من خودم خاستم که وارد این رابطه بشم
ولی نخواستم مازوخیسم داشته باشم ولی مجبور شدم
دست خودم نبود
هنوز نمیتونم با خودم کنار بیام
تقصیر خودم نبود
تقصیر خودم نبود
تقصیر خودم نبودددد
روزی هزاران بار اینو تو دلم فریاد میزنم تا درکش کنم
بفهممش
چرا اینجوری شد؟
من یه دختر معمولی و شاد بودم
البته اگه از دست دادن مادرم تو سن کم و اومدن نامادری ۲ قطبی و عصبی ، دست درازی داییم تو سن کم ،۳ بار سابقه ی خود کشی تو ۱۰،۱۲ و ۱۵ سالگیم،ورشکستگی بابام تو ۹ سالگیم و افسردگی شدید رو کنار بزاریم
ولی حداقل مازوخیسم نداشتم

ادامه ی فلش بک:
یادمه وقتی بچه بودم وقتی کار بدی میکردم مامانم منو مینداخت تو انباری و چراغ رو خاموش میکرد
من یه بچه کوچیک بودم و توی افکار بچگی خودم کلی هیولا میخواستن تو تاریکی بهم حمله کنن
یکم که بزرگتر شدم دست بزن پیدا کرده این تنبیها رو کنار گذاشته و بروزرسانی شده
از تاریکی متنفرم منو یاد اون موقع ها میندازه
+تورو خدا یکی جواب بدهه
داشتم ناله میکردم و اشت تو چشمام جمع شده بود ولی نزاشتم اشکام بریزه
نزاشتم قطره های شور گونه هام رو خیس کنه
باید قوی باشم
من میتونم از پسش بر میام
بالاخره یکی میاد منو نجات میده یا اصا خودم عین فیلمای اکشن فرار میکنم و قاتل میشم و تو ۱ حرکت سامورایی ۲۰ نفر رو میکشم و ۴۰ نفر رو زخمی میکنم اخرشم اینجارو بمب گذاری میکنم و با سیس جذاب و سکسی از در میام بیرون و پشت سرم ساختمون منفجر میشه و من حتی پشت سرم هم نگاه نمیکنم
ورونیکا واقعا داری رَد میدی دختر روانی شدی
خودت داری میگی فیلم
ولی امممم باحال میشه ها
غرق افکار خودم بودم که احساس کردم در پشت سرم باز شد
فقط ۳ ثانیه لازم بود ضربان قلبم رو ۱۰۰۰ بیفته
+کسی ..این..جاست؟
به لرزش صدام لعنت فرستادم
خیر سرم الان باید قوی باشم
از سر و صورتم عرق میچکید از استرس
+کری؟کسی اونجاس؟این مسخره بازیا چیه ؟قایم موشک مگه بازی میکنی؟
دستی رو شونم افتاد که سکته ی ریزی زدم چون انتظارشو نداشتم
برگشتم ولی صورتش تو تاریکی مشخص نیست
+تو دیگه کدوم هری هستی؟من اینجا چیکار میکنم کُره بز؟

خیلی سوسکی دارم اپ میکنم اصلا نت نداشتم این چند روز دارم روانی میشم ولی اگه دیگ پارت نزاشتم ینی اسمم هشتک شده😂

Daddy's little kitten(BDSM)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora