فصل هشتم
چند روز بعد كه كشتارها تخفيف يافت چندتايي از حيوانات به يادآوردند يا فكر كردند
كه به ياد دارند كه مادهي ششم فرمان گفته است «هيچ حيواني حيوان كشي
نميكند.» و با نكه كسي قصد طرح كردن قضيه را در حضور خوكها و سگها نداشت
ولي همه احساس ميكردند كشتار حيوانات منطبق با فرامين نيست .
كلوور از بنجامين خواهش كرد ماده ششم فرمان را برايش بخواند و وقتي بنجامين
خواهش كرد ماده ششم فرمان را برايش بخواند و وقتي بنجامين طبق معمول گفت در
اين قبيل امور مداخله نميكند، به سراغ موريل رفت. او فرمان را برايش خواند و آن
چنين بود
« هيچ حيواني بدون علت حيوانكشي نميكند. »
به جهتي از جهات دو كلمه بدون علت از ذهن حيوانات رفته بود. به هر حال متوجه
شدند خلاف فرمان كاري صورت نگرفته است ،چه كاملا واضح بود كشتن خائنيني كه
با سنوبال هم عهد بدوهاند كاملا با علت است .
آن سال حيوانات حتي از سال گذشته هم بيشتر كار كردند.تجديد بناي آسياب بادي
مخصوصا با دو برابر شدن ضخامت ديوارها و تمام كردن آن در سر موعد به علاوه
كارهاي عادي مزرعه، عمل طاقتفرسايي بود.
بعض روزها به نظر حيوانات ميرسيد كه با مقايسه با زمان جونز هم ساعات بيشتري
كار كردهاند و هم بهتر تغذيه نشدهاند.
صبحهاي يكشنبه سكوئيلر از روي قطعه كاغذ درازي كه با يكي از پاهايش جلويش
نگاه ميداشت براي آنان ميخواند كه توليد مواد غذايي دويست درصد، سيصد درصد و
حتي پانصد درصد افزايش يافته است.
حيوانات دليلي نميديدند كه گفتههاي او را باور نكنند مخصوصا كه آنها ديگر به طور
روشن شرايط زندگي قبل از انقلاب را به خاطر نداشتند. ولي بعض روزها دلشان
ميخواست ارقام كمتري به خورد آنها ميدادند و غذاي بيشتر . در اين ايام همه
دستورات بوسيله سكوئيلر و يا خوك ديگري اعلان ميشد. ناپلئون حتي هر دو هفته
يكبار هم در مجالس ديده نميشد.
وقتي ظاهر ميشد نه فقط سگها در ملازمتش بودند بلكه يك جوجه خروس سياه
رنگ هم كه به منزله شيپورچي بود پيشاپيش او حركت ميكرد و پيش از سخنراني
