شیائو ژان دوباره به ساعت نگاه کرد "5:55" باید چند ساعت دیگر رو هم صبر می کرد تا وقت خواب شود ..
شیائو ژان مردی 31 ساله که با تمام وجودش از این زندگی و دنیا خسته شده بود نه بخاطر سختی هایی که زندگی بهش می داد بلکه بخاطر بیش از حد معمولی بودنش بود
خانواده شیائو ژان زیاد از حد معمولی بودند و همینطور زندگیش نه خبری از اتفاقات هیجان انگیز داخل رمان ها و سریال های مافیایی بود نه خبری از عشق و عاشقی های پر شور سریال های عاشقانه حتی خبری از یک زندگی فوق العاده سخت یک سریال درام و فانتزی هم نبود ...
شیائو ژان سرش رو روی میز گذاشت و نالید
" این حد از معمولی بودن واقعا خیلی حوصله سر بره ، خسته شدم "
کل زندگی شیائو ژان قابلیت اینکه در چند خط نوشته شوند رو دارد .
بچه ی اول و آخر خانواده شیائو ، یک خانواده معمولی و متوسط ، پدری کارمند و مادری معلم ..
بچگی کاملا معمولی مثل تمام انسان های روی زمین و زندگی ای که طبق یک برنامه ی نامرئی نوشته شده .
الان هم با 31 سال سن داخل خانه ی پدر و مادرش زندگی می کند و شغلش نقاش هست و تمام !حتی مادرش مثل مادر های داخل سریال اجباری برای ازدواج براش قرار نداده تا مثلا ژان هم از روی لجبازی با یک نفر قرارداد ببندد و بعد خیلی تصادفی عاشقش شود !
برخلاف تک تک سریال ها و فیلم ها حتی رمان ها و مانهایی که خونده بود حتی همسایه ها هم کاری به اینکه چرا هنوز در کنار مادر و پدرش زندگی می کند نداشتند ...
شیائو ژان از روی صندلی بلند شد و خودش رو روی تخت انداخت ... حتی با اینکه میشه گفت کمی ثروتمند بود باز هم هیچکس نبود با نقشه ی قبلی بهش نزدیک شود و قلبش رو بشکند و بعد ژان از تمام انسان ها متنفر شود اما باز هم خیلی تصادفی !! یک فردی وارد زندگیش شود و زندگی ژان رو تغییر دهد
شیائو ژان همانطور که سرش رو روی بالشش فشار می داد برای صدمین بار در روز نالید
"لعنتی"
روتین کاری شیائو ژان همیشه در همین چند خط خلاصه می شد :
1_صبح راس ساعت 6 تا 7 تمام تلاشش رو برای بیدار شدن بکند
2_از ساعت 8 کارش رو شروع کند تا 8 شب
3_خیلی خسته با اعصابی کاملا ضعیف شده برگردد خانه
4_با پدر و مادرش کمی حرف بزند که روی هم 15 دقیقه هم نمی شود
5_راس ساعت 10 خودش رو روی تخت بندازد و تلاش کند بخوابد این برای روز های شلوغ هفته بود
6_اما روز های تعطیل باید تا لنگ ظهر بخوابد و صبحانه و ناهار رو باهم یکی کند
7_کل روز با مادر و پدرش بیرون بروند و خوش گذرانی کند و دوباره ساعت 10 بخوابد
VOUS LISEZ
FAMiLY(bjyx)مجموعه هیچ کدام خواب نبود
Fanfiction•بخش اول مجموعه هیچ کدام خواب نبود •توجه کنید: لطفا این مجموعه رو به ترتیب زیر بخوانید: ۱/familly 2/wait 3/باور کردی ● شیائو ژان ، کسی که مثل تمام انسان های روی زمین یک زندگی فوق العاده معمولی دارد ، البته زندگی شیائو ژان علاوه بر معمولی بودن عجیب...