یونا:چیزی نیست پدر،مطمئنم مادر الان جاش عالی پس غصه نخور و تازه...
به بکهیون و چانیول اشاره کرد:این دوتا میتوننخاطرات جدیدی اینجا بسازن مگه نه؟
بکهیون:البته!!
چانیول:اونم چه خاطراتی!!
با حرفش نگاه بکهیون چرخید سمتش:فکرشو بکن مو قشنگ، فریاد های شبانه ایی که قراره از روی شکنجه و درد باشه، بنظرت اول زبونتو در بیارم یا چشماتو،کدوم بیشتر درد داره؟!
چانیول:من میخوام اون پایینی رو در بیارم و برای خودم نگه دارم تازه احتملا با اینکارم از روی خونریزی زیاد تو میمیری!؟ فکر کن مرده روی تخت پیدات کنن!!
بکهیون لبخندی تمسخر امیز زد:اهههه،چه رمانتیک..●
●بکهیون:او پس داری نظر میدی تنها بیام!!
چانیول:فعلا که تو داری همچین نظری میدی!!
سهون:میشه ما هم حرف بزنیم؟
چانیول و بکهیون:نه!!●
●چانیول:بکهیون، من از حرفایی که زدم پشیمونم، فقط از روی عصبانیت یک چیزی گفتم!!
بکهیون:همیشه موقع عصبانیت بی احساس میشی..میدونستی؟●
●چانیول خندید و گفت:داری حرفای خودمو بهم برمیگردونی؟
و بر عکس اون ادم شادو بیخیال،بکهیون لبخند ترسناکی زد:دارم بهت فرصت زنده موندن میدم مو قشنگ!! پس انقدر سر به سرم نذار!!
چانیول:خب عشقم تفاوت منو تو همین!!
دست به سینه شد و ابرویی بالا انداختن:من هیچ وقت بهت نمیگم چیکار میخوام بکنم واسه همینه که باهوش ترم!!♠️♥️♠️♥️♠️♥️♠️♥️♠️
Side couple'sلوهان:من...معتقدم...باید صلح..جهانی شکل بگیره!! ولی توی این فیلم ادم هیچی حیوونای بی زبونو هم میخوردن!!
سهون:اشکال نداره..همش فیلم بود اصلا واقعی نبود که...گریه نکن!!
لوهان عر بلند تری کشید و توجه خیلی هارو به خودش جلب کرد:میخوام گریه کنم من الان گرخیدم!!●
●
●کریستفر:اینجا چیکار میکنی؟
فیلیکس:درو باز کن اقای رئیس ما دوتا کلی حرف داریم!! زودباش!!
کریستفر:دقت کردی داری با کی حرف میزنی؟
فیلیکس:اره اما به جاییم نیست!! ما الان تو شرکت نیستیم و تو رئیسم نیستی پس یا درو باز میکنی یا از دیوار میام!!♤◇♤◇♤♡♤◇♤◇♡♡♡♤♡
میدونم 😅
خیلی بدم نه🙈
در حالی که هنوزم داستان در حال اپ دارم با یک بوک جدید مغزتون رو پوکوندم!!
پوفففف🤯
اما خب تقصیر من نیست ایده زیاد دارم جان شما🤣
این فیکشن یکجورایی دارک و شیرینی رو با هم داره و تصورش بکنین وقتی به جاهای رمانتیک برسه این دوتا دیوانه داستان ما چطور قرار با هم باشن😏
من دارم تصور میکنم شما هم تصور کنید🤭
این استوری بوک، به محض اپ معرفی شخصیت هاش شروع میشه اما تا اون موقع..
فعلا تو خماری بمونین😁❤
YOU ARE READING
♥️Hate or love♠️
Fanfiction🍷ongoing🍾 ♥︎update: not defined❓ ♡Write by:Nana.pink🐷 ♥︎Couple's: chanbaek {main} ♥︎Chanlix,hunhan{side} ♡Gener: ♡action comedy,mystery,romance ♡full smut🔞 dirty talk.. ♥️♠️♣️♦️♥️ گفته شده وقتی بین حس عشق و نفرت گیر میافتی، جنونی وحشتناک در تو...