Hate or love "IV"

42 12 1
                                    

Part one:lucky bones

~با در نظر گرفتن اتفاق دیشب، که درواقع اصلا قابل پیش‌بینی نبود و همرو شوکه کرد!!
میشه گفت انتظار داشتن با رفتن مهمونا جنگ بین اون دوتا دوباره شروع بشه اما اروم تر از حد انتظارشون بودن.
حتی به سختی با هم حرف میزدن..
صبح شده بود و فیلیکس نمیتونست باور کنه
که مجبوره بره سر کار!! متاسفانه اون گول پدرشو خورده بود و با اومدن به سئول افتاد توی چاله ایی که براش درست کرده بودن!!

بکهیون:صبح بخیر.

با شنیدن صدای بکهیون پشت کرد و با چهره خواب آلودی جوابشو داد:صبح بخیر هیونگ.

بکهیون رفت سمت میز صبحانه چیده شده اما خالی:ظاهرا یکی شب خوبی نداشته؟!

فیلیکس:شب نه، فقط ادم سحر خیزی نیستم.

بکهیون:اشکال نداره..
برای خودش یک لیوان آب پرتقال ریخت:عادت میکنی،حالا بگو ببینم بقیه کجان؟

فیلیکس:خب...
پوفی کشید:تا جایی که اطلاع دارم عمو تان و یونا تو گلخونه منتظر تو و چانیول هیونگن، و خب هیونگ هنوز بیدار نشده اگرم شده نیومده پایین!! بابای منم داره با لوهان هیونگ تو حیاط یوگا میره انقدر هم خوشش اومد منو، سهون هیونگو جونگده هیونگ رو هم مجبور کرده انجام بدیم!!

اخر اخراش با حرص حرفو توپید و بطری آب توی دستشو سر کشید.
بکهیون در مقابل، به واکنشش خندید..

بکهیون:خب، پرنده خشمگین اینجا چیکار میکنه؟

فیلیکس:میدونی من از لوهان هیونگ خوشم میاد اما خوشم نمیاد توی دو روز پشت هم به خواسته پدرم عمل کنم حرصم گرفته!!

بکهیون:اون یکی چیه؟

پسر کوچکتر لوشه هاشو اویزون کرد و خیلی اروم گفت:قراره منشی یکی بشم!! توی شرکت!!

بکهیون شوکه برگشت سمتش:شوخی میکنی؟!

فیلیکس سرشو به نشونه منفی تکون داد، و بک میز رو دور زد تا بره کنارش..

بکهیون:خب اون کیه؟من؟چانیول؟یونا؟

فیلیکس باز هم پوف عصبی و تقریبا کلافه ایی کشید:کاشکی!! از شانسم قرار منشی یک ادم ترسناکی به اسم بنگ چان بشم که عمو تان خیلی بهش اعتماد داره!! منو داره میذاره زیر دستش تا به قول خودشون یک چیز یاد بگیرم!!

بکهیون:او این بده!!

فیلیکس:چرا؟!

بکهیون:یادمه هر وقت داییم میخواست به پسراش یک چیزی یاد بده، در اخر تو خونمون جنگ میشد!!

فیلیکس ترسید:چرا؟

بکهیون:چون خیلی حس ریاست میگرفتن، خلاصه اخر سر توی خونه درباره کار دعواشون میشد،اما فقط لوهان هیونگ بود که همیشه سرش تو کار خودش ولی با این حال اونم با باباش دعوا داره بگما!!

♥️Hate or love♠️Место, где живут истории. Откройте их для себя