Short story[L.S]

Glimpes of us(1)

🎶Glimpse of us

Harry & Louis

Tanner

Greg styles

Daniel & emma tomlinsom

کلافگی تموم وجودشو گرفته بود‌‌‌‌‌.برخلاف همه بازیای قبلی امروز اصلا رو مود نبود و اگه اهمیت بازی و اصرارهای سرمربی نبود ترجیح میداد امروز رو نیمکت نشین باشه
مراسمای مقدماتی تموم شده بود و بازیکنای توی پست خودشون منتظر سوت داور برای شروع بازی بودند

نگاهش رو به سمت جایگاهها داد با دیدن فرشته کوچولوش و تَنِر توی قسمت وی ای پی ورزشگاه صورتش از لبخند برق زد و باعث شد کمی از اعصبانیتش فروکش کنه
اینکه اون نیم وجبی با دستای کپلیش براش دست تکون میداد و سعی میکرد تشویقش کل وجودش رو از حس خوب پر کرد

بالاخره سوت داور زده شد و اولین پاس توسط تیم حریف داده شد.تیم حریف برخلاف تیم هال سیتی خیلی اماده بنظر میومد و همون ۱۵ دقیقه اول گل اول رو به ثمر رسوند
این کلافگی لویی و تیمش رو دوچندان کرد
تا توپ به مهاجم های تیم هال سیتی یعنی لویی و الکس برسه توسط مدافعای استوک زده میشد و اونا با ضد حمله های بی نقصشون توپ رو داخل دوازه جا میدادند و حالا نیمه اول با نتیجه ۲-۰ به نفع تیم حریف به پایان رسیده بود

لویی قبل از ورود به رختکن دوباره نگاهی به جایگاه انداخت و با دیدن جای خالیش کنار تنر با اعصبانیت دندون هاش رو روی هم فشار داد و راهش رو به سمت رختکن پیش گرفت
لویی احمق بود که فکر میکرد اون خودشو به یکی از مهمترین بازیای زندگی لویی میرسونه و تو این لحظه کنارشه

همه بازیکنا مشغول گوش دادن به صحبت های سرمربی خشمگینشون بودن که با داد سعی میکرد حواسشون رو سرجاش بیاره تا بتونن حداقل نیمه دوم به بازی برگردند
-حواست به من هست لویی؟
سرمربی با دیدن لویی که سرش تو گوشیشه با فریادی که کم مونده بود رگای گردنش از جا بزنه بیرون به لویی طعنه زد

-تو اصلا معلوم هست حواست کجاست؟؟؟بدنت توی زمینه اما اصلا تمرکز نداری،نمیتونی توپو از مدافعا عبور بدی این بود نتیجه اون همه تمرین و زحمت؟؟؟
لویی اما با حق دادن به سرمربیش فقط سرش رو با شرمندکی پایین انداخت و با صدای ارومی گفت
-شرمندم مرد این نیمه جبران میکنیم
اما سرمربی که بنظر قانع نشده بود با تاسف سری تکون داد به حرف های خودش ادامه داد و لویی دوباره تو افکار خودش فرو رفت

بهش زنگ میزد؟
اما اون اندازه شتم بهش اهمیت نداده بود و به خودش زحمت نداده بود در حد یه زنگ یا تکست براش ارزو موفقیت کنه
ولی دعوای اخروشون تقصیر لویی بود شاید اون باید اینبار پا پیش میزاشت؟
فاک ایت هرچقدرم تقصیر لویی باشه اون میدونه چقدر اینروز برای لویی مهم بوده