Blue and grey

1.2K 67 5
                                    

ابی و بنفش ، ابی و قرمز جالب به نظر میاد ، ابی و نارنجی نه ، خاکستری صبر کن خاکستری ؟؟
خدای من خاصه کنار ابی خیلی قشنگ دیده میشه نگاهی دوباره به پسر خاکستری کرد همه چیزش خاکستری بود موهاش،دود سیگارش ، و نگاهش
جیهوپ درحالی که با چشمای گردش به مرد خاکستری نگاه میکرد متوجه نگاه اونم به خودش شد یونگی مرد خاکستری که دنیا و رویاهاش خاکستری بود و خالی از هر رنگی ..
در حالی که دود سیگارش رو با کلافگی فوت میکرد نگاهی به دور و بر انداخت که نگاهش به یه جفت چشم درخشان افتاد که داشت با تعجب و شگفتی نگاش کرد ابیه صبر کن ابی ؟؟ اره ابی همه جا ابی شده بود ‌یونگی سرش رو کج کرد و با گیجی رفت جلو
قلب پسر ابی مثل جریان موج های دریا متلاطم بهم ریخته بود
همه چی اون پسر ابی بود دستاش ،صورتش ،حتی شلوار جینش کم کم اون توی رنگ ها پوشیده شد رنگ ابی اونو هم در برگرفت و خوب قلب خاکستری‌اش را از ریشه درید
جیهوپ قلبش تحمل این همه نزدیکی رو نداشت خاکستری بودن مرد در کنار ابی بودن خودش واقعا زیبا میدید
نگاهش رو دزدید و سرش رو پایین‌انداخت :نکنه بخواد بخاطر نگاهم باهام دعوا کنه یعنی الان معذرت بخوام
با صدای بم پسر خاکستری به خودش اومد
متوجه نگاهت شدم اسمم یونگی
کمی گذشت و از جیهوپ خبری نشد دوباره یونگی گفت نمیخوای بهم اسمت رو بگی پسر ابی
چشماش رو بالا اورد و با تعجب نگاهش کرد یعنی اون هم مثل خودش مردم رو رنگی میدید
با کمی من من گفت اسم منم هوسوکه ...
تمام صحنه های اون روز با تک تک لحظات در ذهنش بودن و اون در حالی که لب های دوست پسرش رو لمس میکرد دوباره و دوباره به اون خاطره فکر میکرد
اره کاپل ابی و خاکستری بعد از گذشت سال ها باز کنار یک دیگر بودن.

Sope ♡Where stories live. Discover now